... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

وحدی فی ظلمت لیلی ...

پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ق.ظ

وحدی فی ظلمت لیلی  فی وحشت دربی  همی یثقلونی  ذنبی یوئلمنی
وحدی ادعوک و ارجو  من ذنبی اشکو  مالی سواک  انا فی حماک
فارحم عبدا نجاک  یا الله یاالله  انت ارجا  منک الهودا  یا الله یاالله   
ربنا هداک  مازلت اسیر  وعلی العصیان  ما عدت قدیر فانر دروبی  فغفر ذنوبی  فانا الفقیر
قد عاد القلب  فدربی یسیر  فرحا مشتاق  لله یطیر  و رجوه رضاک یوم لقاک  انت القدیر 
فارحم عبدا نجاک  یا الله یاالله  انت ارجا  منک الهودا  یا الله یاالله 

به تنهایی در تاریکی شبم در تنهایی راهی که در پیش گرفته ام غصه هایم بر من سنگینی می کند گناهانم آزارم می دهند

در تنهایی تو را می طلبم و از تو امید دارم  از گناهانم شکوه دارم جز تو کسی را ندارم  من در کنف حمایتت هستم

پس بر بنده ای که با تو مناجات می کند رحم کن ای خدا،ای خدا تو امید منی هدایت از سوی توست ای خدا ،ای خدا

پروردگارا مرا هدایت کن من اسیر(نافرمانی)هستم و قدرت غلبه بر نافرمانی ام را ندارم  پس راهم را روشن گردان و گناهانم را ببخش پس من محتاجم
قلبم دگرگون شده و در راه مستقیم گام بر می دارد شادمان و مشتاق به سوی خدا پرواز می کند و امیدش جلب رضایت تو  در روز دیدارت است که تو قادر و توانایی
پس بر بنده ای که با تو مناجات می کند رحم کن ای خدا،ای خدا تو امید منی هدایت از سوی توست ای خدا ،ای خدا

پی نوشت :
من پیدایش نکردم، خودش پیدایم کرد. درست مثل صوت سوره فاطر استاد پرهیزگار در همان شب به یادماندنی ...
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۸
آبجی خانوم

سامی یوسف

شعر

یا الهی

نظرات  (۱)

بسیار زیبا بود ...
پاسخ:
خیلی زیبا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">