... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

شهدا را مصادره نکنید

پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها روزهای قشنگی بود. درست به قشنگی لحظه بازگشت یک مسافر دردانه . این روزها همه به جنب و جوش بودیم از ذوق آمدن 270 مهمانی که حق و آب گل دارند و صاحب خانه تر اند از همه ما .

این روزها برایشان شعر گفتیم ، استقبالشان رفتیم ، درددل ها کردیم ، حتی  طلب سوغات کردیم . خلاصه مسافر 29 ساله که این همه سال همدم نسیم باشد و خاک نشین افلاک ، دست خالی بر نمی گردد . ما هم آدم های قانعی هستیم ، برای ما یک روضه شام ، یک آه از دل بر آمده از غربت بقیع ، یک لحظه حال خوش می ارزد به هزار هزار .....

ما آدم های قانعی هستیم ولی نمی دانم چه شد از هول سوغاتی ، یک چیز هایی یادمان رفت .

یادمان رفت مسافران از سفر برگشته هم شاید حرفی داشته باشند،آن هم مسافرانی که "فَسیرُوا فِی اْلأَرْضِ " که جای خود ، گذری بر افلاک و سماوات هم داشته اند . 

عزم کردیم برویم بنشینیم پای حرفشان ...

گفتند: کجا؟!

گفتیم: آمده ایم بنشینیم پای حرف های این دردانه ها ، ببنیم چه شد که آمدند سری به ما بزنند و چشم مان را روشن کنند.

گفتند: چه حرف ها ! مگر شهدا حرف می زنند ؟! بروید بدرقه شان و خداحافظی بگویید و تمام .

گفتیم: مگر شما قرآن نخوانده اید . مگر خدا خودش نگفته  " ولاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون "* . مگر می شود شهدا زنده باشند و حرفی نداشته باشند برای ما ! مگر می شود شهدا روزی خور خوان کرم خدا باشند و برای ما روزه سکوت بگیرند !

گفتند: دوباره می خواهید کدام حرفتان را به نام شهدا به کرسی بنشانید ؟!

گفتیم : ما که باشیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم ! آدم زنده که وکیل و وصی نمی خواهد! آن هم این شهدا که هنوز لب باز نکرده ، در قالب سکوت این همه حرف ها دارند.

گفتند : اینها همه بهانه است . شما می خواهید از شهدا استفاده سیاسی کنید.

گفتیم: شهدا خودشان سیاسی ترین آدم های روی زمین اند . اصلا اگر سیاسی نبودند و فکر بر پایی حکومت اسلامی به سرشان نمی زد ، که عمرا دشمن کاری به کارشان می داشت. می گذاشت راحت سر سجاده نمازشان بنشینند و تسبیحشان را بزنند!

گفتند : باز هم حرف از دشمنی می زنید! شما چرا دست از این کارهای افراطی تان برنمی دارید. باز هم می خواهید چوب لای چرخ مذاکرات بگذارید.

گفتیم : ما فقط آمده ایم پای حرف شهدایمان بنشینیم ! آمدیم از آرمانشان ، از ایثارشان ، از مکر و حیله دشمنشان برایمان بگویند و چراغ راهمان باشد.

گفتند : شهدا ملی اند ، بی رنگ اند . چرا به زور رنگی شان می کنید ؟

گفتیم : شهدا نیاز به رنگ ندارند ، آن پرچم سه رنگ روی تابوت ها را نگاه کنید . رنگ از آن زیباتر !

گفتند: دیدید شما می خواهید شهدا را مصادره کنید!

گفتیم : کدام مصادره ! چطور آن روز که یک عده سبزشان کردند و شعار "بسیجی واقعی همت بود و باکری" را در کنار شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه ای سر دادند که در وصیت نامه همین شهدا امر به اطاعتش شده بود ، چطور آن روز که خانواده شهدا را به بهانه خبر یک توافق مبهم به جلوی دوربین ها کشاندند ، آن روز حرفی از مصادره نبود اما حالا که آمده ایم پای حرف های شهدا بنشینیم ، مصادره شان کرده ایم!

گفتند : شما دلواپس ها یک مشت متحجرید

گفتیم : ما دلواپس ها یک مشت متحجریم اما " وَلاَتَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتُ بَلْ أَحْیَآءٌ وَ لَـَکِن لآتَشْعُرُون"**


پی نوشت :

*هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...(سوره آل عمران آیه 169)

**و به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده اند ولی شما نمی فهمید(سوره بقره آیه 154)


نظرات  (۵)

از شهدا باید استفاده سیاسی بشه امام خمینی بزرگترین استفاده کننده بود! که از خون امام حسین استفاده کردیم و انقلاب شد .....



+درمورد بخش نامه  خانواده شهدا   امروز بامادر   صحبت میکردم به ضرس قاطع تاکید کردن   اگه واقعا  اون نامه صحت داشت باشه  به عنوان یک خواهر شهید این افراد از خانواده شهدا محسوب نمیکنم:|


پاسخ:
ای لعنت بر جریان لیبرال زالو صفت ...


+ شرمنده شونیم ...

سلام، با تشکر از شما

"شهدا را مصادره نکنید"

با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/43339


در سایت "حرف تو" انتشار یافت.

چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.

هدیه سایت "حرف تو" به شما: امام خامنه ای (ره): سلام بر دستهای بسته و پیکرهای ستم دیده شما و سلام بر ارواح طیبه و به رضوان الهی، بال گشوده ی شما. سپاس بی پایان پروردگار حکیم و مهربان را که در لحظه های نیاز این ملّت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردیدناپذیر را بر دلهای بیدار نازل می فرماید و غبارها را می زداید.

 

یا علی

پاسخ:
سلام بر شما

بسیار متشکر
۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۳ ن. علمی نیک
شهدا خودشون میدونن چجوری مدافع بیرق سرخی باشن که یه روز برای دفاع از حریم ولایت بلندش کردن... شهدا شرمنده ایم..
پاسخ:
تا کی باید شرمنده باشیم ....
احسنت.
فقط آخرش که میگه ما دلواپس ها یک مشت متحجر هستیم اما ....
به نظرم خیلی مناسب نبود. میتونست بهتر گفته بشه.
اونجا که طرف مقابل کم آورده و میگه شما متحجر هستید چه خوبه که یک ج.ابی در همون راستا بدیم،این آیه قرآن دریک جای دیگه بکار ببریم بهتره

خدا قوت
پاسخ:
غرض کم آوردن طرف نبود
حرف دل بود
جمله ی آقا در کامنت حرف تو.

پاسخ:
حق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">