... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۵۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

دقیقا همین تیتر رو زده بودم تا ارسال کنم، "فردا عیده". بعد در متن پیام هم نوشتم "خب عیده که عیده! زمین ی دور کامل دور خورشید زده به من و تو چه که همچنان داریم دور خودمون " و دیگه هیچی ننوشتم.
پیام رو پاک کردم . انگار دلم گفت ببین زمین هم هر روز و هر روز و هر روز داره دور خودش میگرده. اونم نه مثل تو دو سه دهه بلکه میلیون ها میلیون سال، ولی میدونی فرق تو با زمین چیه؟ میدونی چرا زمین به بهار میرسه و تو نه؟ آخه زمین وسط همه دور خودش چرخیدن ها یادش نمیره باید دور خورشید هم بچرخه. دور خورشید بچرخ ، دور خورشید ...


اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

اللهم انصر الاسلام و المسلمین بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

اللهم اهدنا الصراط المستقیم بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

 اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۵۹
آبجی خانوم

دارم فکر میکنم اگه مربیم این جمله حکیمانه م رو ببینه چه واکنشی نشون میده ؟!


میگن غم عشق آدم رو فیلسوف میکنه راست میگن. دو ماهه مورینی عزیزم رو ندیدم ...

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۲۳
آبجی خانوم
هاشمی :
شعار «‌ما اهل کوفه نیستیم»‌ پشتوانه تاریخی ندارد. یک بار در نماز جمعه توضیح دادم که کوفه یکی از بهترین شهرهای اسلامی بود.
+گفتگوی روزنامه آرمان با خانواده هاشمی


وقت جماعت آتش زننده مسجد و  سوت و کف زنندگان و رقاصان روز عاشورا بشن امت خداجو ، کوفه هم میشه بهترین شهر اسلامی .

همین دو روز پیش داشتم صحبت های استاد در مورد کوفه رو گوش میکردم. شهر کوفه یک پایگاه نظامی بود که در زمان خلیفه دوم این پایگاه به صورت یک شهر در اومد. بعد در زمان حکومت امیرالمونین علیه السلام ایشون با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی این شهر برای اینکه به شام و مصر اشراف داشته باشند ، مقر حکومتی خودشون رو از مدینه به کوفه منتقل کردند. اما مردم کوفه با تنها گذاشتن امام علی ع در میدان نبرد ، با تمرد کردن از امام حسن ع و با تنها گذاشتن مسلم بن عقیل و رقم زدن واقعه عاشورا علیرغم دعوت از سیدالشهدا ع ، در تاریخ با صفت عهدشکنی و ناجوانمردی ماندگار شدند. در مقتل خوارزمی آمده که بعد از خطبه امام سجاد ع در کوفه ، امام رو به مردم گریان کوفه کردند و فرمودند :«هان! اینان به خاطر ما گریه می‌کنند و ضجه می‌زنند! پس چه کسانی ما را کشته‌اند؟!».
ما اهل کوفه نیستیم یعنی ما عهدی که با امام و انقلاب و اسلام و رهبری بستیم، نمیشکنیم ، اما شما آزادید به عهد شکنی. هر چند که فکر نمیکنم دیگه حب دنیا ، عهدی برای آقایون گذاشته باشه تا بشکنند.

اللهم اهدنا الصراط المستقیم

 اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۳۸
آبجی خانوم

دعای اینجانب بعد از بلند شدن هر صدای انفجار


چهار ساعت بعد نوشت :
آبجی کوچیکه دو سال پیش سرمای بدی خورد، از اون به بعد ریه هاش خیلی حساس شده و الان هم از بوی باروت .. مامان خانم قلبش ناراحته . آقای پدر هم از دوران جنگ عصب گوششون مشکل پیدا کرده تا جایی که بعضی وقتا صدای خنده ما هم باعث تحریک و درد میشه براشون. منم که آدم به شدت در بطن موضوع برو ، دارم تو عمق کتاب فیض میبرم یهو با صدای انفجار قبض روح میشم. این شرایط خونه ما. خونه همسایه یک پیرزن پیرمردی هستند که به دلیل بیماری پیرزنه بچه ها این خونه رو براشون گرفتند و حتی یکی از بچه ها هم باهاشون زندگی میکنه که تنها نمونند. فکر نمیکنم این جماعت عاریایی که در حال امتحان انواع و اقسام مواد منفجره اند و بعد هر انفجار عین سرخ پوستا شروع به جیغ و داد میکنند اصلا عقلشون به این چیزا قد میده یا نه.
یادش بخیر تا چند سال قبل، اون موقع که همسایه قدیمی مون نرفته بود، ما هم تو کوچه مون ی آتیش کوچیک روشن میکردیم دورش مینشستیم و صحبت میکردیم و چایی و سیب زمینی زغالی میخوردیم و کلی هم بهمون خوش میگذشت، آزارمون هم به کسی نمیرسید.

پی نوشت :
هنوز یک ساعت از انتشار این استفتاء «سوال: نظر مبارک را در مورد چهارشنبه سوری بیان فرمایید؟ جواب: چهارشنبه سوری هیچ مبنای شرعی ندارد و مناسب است از آن اجتناب شود.» از دفتر رهبری نگذشته بود که صفحه جناب هاشمی این متن رو منتشر کرد «به عقل مردم اعتماد کنیم. یک جایی را ما ببندیم مردم چندین جای دیگر را باز می کنند. خیلی جاها دخالت ما لازم نیست. واقعا باید خیلی امور را موکول کنیم به عقل خود مردم.»
دارم فکر میکنم تعصبات باعث میشه حتی تعریف عقل هم تغییر کنه.
۱۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۲۲
آبجی خانوم

باب ششم : اندر اساس کشت و زرع

...

حکایت :

چنان شنودم که به روزگار سلطنت تلیتوس، ویژه کاران به نزد بزرگان شکایت بردند که کار توسعه پیش نمی رود. تلیتوس سبب پرسید، گفتند موانع بسیار در راه است و از آن میان، یکی کثرت روستائیان است و دیگری ازدحام روافض و سه دیگر بسیاری درختان در برخی از نواحی. تلیتوس فرمان داد تا روستائیان را با زور سیلی و قفا و اردنگی به شهرها کوچ دهند و بر قیمت ارزاق بیفزایند تا غیرت از روافض منقطع شود و بیش مزاحمت ایجاد نکنند و اما درختان چون بوی و خوی روستائیان گرفته و مانع توسعه و حاجب مدرنیته اند، باید که در این سرزمین نمانند. گویند درختان آن سامان به پای خود به روم و فرنگ کوچیدند و کار توسعه از آن پس چندان رونق گرفت که مردم به جای سیب و امرود، آچار سگدست و کاسه نمد سوخته خوردندی و به جای گاو و گوسفند، گیربکس و دیفرنسیال به چراگاه بردندی.

باب هفتم : اندر فواید پایتخت داشتن

بدان ای فرزند وقفک الله فی سیاسة و الریاسه که پایتخت هر چه فراختر باشد و هر چه ساکنان آن از امانت و مروت دورتر، فایدت آن بیشتر و از آن جمله، یکی افزونی مناهی باشد و رواج فجور و دیگر، گرانی ارزاق و قحط انصاف. سه دیگر اینکه چون مردمان به انبوهی در پایتخت سکونت کنند، در هیچ شهر و روستا رونق و آبادانی بنماند و خلق از همه سو ترک دیار کنند و خود را به پایتخت اندازند و دیری نگذرد که از برای نانپاره، دین به دنیا فروشند و رونق اسلام ببرند و به کفار تاسی کنند و تا ناچار گردانند که از یهود و نصاری وام بستانی و خرج لوله هنگ فرزندان خودکنی و رستگار شوی.

حکایت :

آورده اند که در روزگار ذی القرنین که گروهی ابله بی تمیز او را اسکندر و کوروش گمان برده اند، جمعی فاسق متهور خدای ناترس دزد دلال را با خدا و خلق عداوت برخاست، هر جهد که کردند کاری از پیش نبردند و عاقبة الامر در سرزمینی که شومتر از آن دیاری نبود در پای کوه ضحاک جادو، به یاری شیاطین و دیوان و ددان، پایتختی بنا کردند خشتی از کفر و خشتی از دروغ و مردمان را صلا در دادند. خلق از همه جانب رو به آن کفرستان آوردند و دیری نگذشت که دین بر باد شد و مراد آن گروه دزد دلال برآمد.


پی نوشت:

چند ماه پیش داشتم تو پاتوق کتاب میگشتم و لا به لای کتابا عشق میکردم که توی بخش ادبی ی کتاب کوچولو جذبم کرد. اثری ناشناس از نویسنده ای آشنا. اینقدر نثرش عالی بود که فوری بردم گذاشتم رو بقیه خریدام . مستغرق در بحر کتاب بودم که فروشنده قیمت نهایی رو اعلام کرد. دیدم چنان تغییر قیمتی حاصل نشده! نگاه کردم دیدم قیمت 2000 تومان! سال چاپ 87. چاپ اول رو دیدم زده 80! و اینگونه کاشف به عمل اومد که من به طنزهای سیاسی انتقادی استاد یوسفعلی میرشکاک در اواسط دهه هفتاد دست یافتم. کتابی که سید مهدی شجاعی از اون به عنوان " یکی از دقیق ترین گزارش های اوضاع تاریخ معاصر " یاد کرده. کتابی که هنوزم هم تازه تازه ست.

بخش دیگری از کتاب پیرامون دیپلماسی ...

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۷
آبجی خانوم

داشتم +گفتگوی روزنامه اعتماد با ابراهیم حامی کیا رو میخوندم. جالب بود که مصاحبه کننده حاتمی کیا رو سرگردان تعریف میکنه، حاتمی کیا خودش را در خوف و رجا میدونه و من به عنوان یک مخاطب نسل سومی ایشون رو متضاد میبینم.

در صفحه جناب حاتمی کیا ، اونجایی که این بخش از مصاحبه رو منتشر کرده بودند :

"من به جز بنی صدر که بر اساس احساسات نوجوانی‌ام رای دادم، بقیه رای هایم بر اساس جمع‌ بندی عقلانی ام بوده است. رای دادن به آقای رفسنجانی یا موسوی در مقابل احمدی نژاد یا روحانی همه استدلال‌ های عقلی داشت. اما در حوزه هنر عقل جایگاه اول را برایم ندارد. آنجا میدان خونین و ازلی جنگ عقل و دل است و من همه فیلم‌هایم تکرار همین احساس است."

براشون نوشتم پس حق با جناب روحانی بود ... 

پاسخ عقل حاتمی کیا به احساسش

پی نوشت :

چرا اصرار دارید بر اینکه انقلاب و مقاومت و ایستادگی فقط بر پایه احساسات - شور - هست و در معرکه عقل -شعور - ، حجتی برای انقلاب و مقاومت وجود ندارد!


بعدا نوشت :

+حاتمی‌کیا آدم است عاقبت ...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۹
آبجی خانوم
از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون داشتم وبلاگ میم جان رو میخوندم دیدم الف جان تو نظرات نوشته:

همه شب در نظرم موی پریشان تو بود ...

بح بح گویان رفتم سراغ مصرع دوم:

یکمی شانه بزن سکته زدم نصف شبی


یعنی این چه وضع شعر گفتنه. از خنده تا مرز خفگی رفتم و برگشتم
۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۱
آبجی خانوم
اینکه بعضی سن ازدواج را برای سال های میانی عمر که در غرب و تمدن غرب معمول است، می گذارند مثل اغلب چیزهایشان، غلط و برخلاف فطرت و مصلحت بشر و ناشی از شهوت رانی و بی بند و باری است. می خواهند جوانی خود را به اصطلاح خودشان به هوسرانی هایشان سپری کنند، بعد که از کار افتاده شدند، سراغ خانواده بروند.
--- آقا ---

+
اصلا پاک ترین انسان هم که باشی ، در سی سالگی دیگه یک مجسمه تراشیده شده و شکل گرفته ای. حالا این مجسمه چطور میخواد خودش رو با یک نفر (همسر) و یا چند نفر (همسر و فرزندان) هماهنگ کنه! دیگه این آدم اونقدر سر تا پا "من" هست که به "ما" شدن فکر نمیکنه.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۵۹
آبجی خانوم


دریافت رزق امشب


+ممنونم بانوی بهشتی ...


دل نوشت :

زهرا ، علی ، مدینه ، اسماء ، آب ، امانت رسول الله ، تشیییع شبانه ، انتقام ، محمد ، مصر ، ...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۰۴
آبجی خانوم
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۳
آبجی خانوم