... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهیندخت ملاوردی» ثبت شده است

گویا مسئولان دولت تدبیر خوش ندارند ملت یک روز بی دغدغه پشت سر بگذارد. حق هم دارند. بهترین راه سرگرم کردن مردم ، ایجاد بحران های ساختگی هست که البته ید طولایی هم دارند، یک روز یونسی ، یک روز ملاوردی. هر چند باز مثل همیشه طلبکارانه افتاده اند به جان رسانه ها که "چرا دست از سر ما برنمی دارید. این غائله ای است که شما درست کرده اید!".

و مولوی سید علی قریشی، امام جمعه اهل سنت شهرستان فنوج چه پاسخ درخوری داد به این جماعت که:

هیچ فردی حق ندارد به جهت منافع سیاسی و خودنمایی اجتماعی  شعور  و حیثیت یک ملت را به بازی بگیرد و با بیان مطالب سخیف و غیر واقعی آبروی یک قوم و مذهب را ببرد.

+دسته گل جدید خانم ملاوردی


پی نوشت :

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یک مردی بود که همه با چهره خندانش میشناختندش. به فقرا سرکشی میکرد. اختلاف ها را صلح و صفا میکرد. دنبال کارهای اقتصادی و درمانی مردم را میگرفت. این وسط حتی از خانواده هایی که کسی از اعضاشان اعدام شده بود هم غافل نمیشد. میگفت اگر کسی خطایی کرده است و مجازات شده خانواده اش چه گناهی کرده اند، آنها هم باید مثل بقیه زندگی کنند، نباید بچه ای چون پدرش اعدام شده از زندگی و کار و تحصیل باز بماند. خلاصه خوبی های مرد مهربان داشت کارش را میکرد ، دلها به هم نزدیک میشد. آنهایی که صدای خنده مردم این سرزمین آزارشان میداد با خودشان گفتند نمیشود که ما همینطور دست روی دست بگذاریم. پس دست به کار شدند تا صدایی بلندتر از صدای خنده ها به راه بیندازند. و صدای انفجار بلند تر از صدای خنده ها بود.

چند سال بعد آقا به بچه های مرد مهربان گفتند : بعد از جنگ خیلی ها به حاشیه رفتند، اما شهید شوشتری همچنان ماندند. فکر نکنید محاسن سفید پدرتان از سن و سال ایشان است، محاسن ایشان در این اواخر سفید شده است، وقتی مستضعفین را میدیدند، وقتی مشکلات را میدیدند.

+

هیچ وقت شبی رو که خبر شهادت سردار نور علی شوشتری اعلام شد فراموش نمیکنم. همونطور که ریگی رو فراموش نمیکنم. همونطور که حمایت ریگی از فتنه سبز رو فراموش نمیکنم. همونطور که حامیان داخلی و خارجی امروز و دیروز و فردای ریگی و فتنه گران 88 رو فراموش نمیکنم.

 لعنة الله على القوم الظالمین

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۴۰
آبجی خانوم