... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم» ثبت شده است

نوشته :

اینکه

اصغر فرهادی از ملکه قطر پول بگیره تا فیلمی علیه خشونت و تعصب بسازه

مثل این میمونه که

محمد آفریده که با حکم سید حسن خمینی دبیر جشنواره فیلم روح الله هست، از جمهوری اسلامی پول بگیره تا فیلمی علیه اسلام و امام و انقلاب بسازه

و قسمت دردناک قضیه اینه که

هر دوی اینها این کار رو انجام دادن .


پی نوشت:

1. بعد از +جشنواره شعر یاد و یادگار حالا نوبت +جشنواره فیلم روح الله هست.

بعد وقتی به وابستگان نسبی امام اعتراض میشه ، جواب میدن اینها افراطی و منحرف از خط امام اند.

یکی نیست بگه جناب شما احترام شان پدربزرگت و احترام اعتقادات ملت رو حفظ کن تا از یک ماه قبل از مراسم 14 خرداد دلت شور نزنه که مردم چطور بهت اعتراض کنند.

2. در مورد جایزه های سیاسی سینمایی حرف بسیاره. ترجیح میدم نظرم رو بعد از دیدن فروشنده بگم. ولی در توانا بودن شهاب الدین حسینی در بازیگری کسی شکی نداره.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۴
آبجی خانوم

رسما داشتم لقمه هام رو به زور قورت میدادم ...

سربازهای عراقی که منصور رو میندازند توی سلول انفرادی دیگه دوان نمیارم ...


من : به یاد شب های من زنده ام خوانی

آبجی : آره دقیقا داشتم به همین فکر میکردم یادش بخیر " من محمدجواد تندگویان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران هستم "

مامان : (زیر لب) خدابیامرزدش

من : ولی من یاد اون خلبان افتادم ...


و بعد سکوت بود و سکوت و بغضی که در تلاش بودیم برای نترکیدنش ...


***

"شما که هستید؟

خودتان که هستید؟

من خلبان هواپیمای فانتوم، محمدرضا لبیبی خلبان هستم. شما که هستید؟

ما 4 دختر ایرانی هستیم

( ... )

صدای چه بود؟

صدای کوبیدن سر خودم به دیوار"

----- من زنده ام ----


پی نوشت :

+ چقدر حرف نگفته داره تاریخ . حرف هایی که میخوان فراموشش کنیم ...

+ یادش بخیر غیرت مردانه ای که سر به دیوار می کوبید ، یادش بخیر حیای زنانه ای که برای چادر مشکی اعتصاب می کرد ...

+ می گفت حاج احمد هم خیانت بنی صدر رو در صدر دولت میدید و در جبهه می ایستاد ، چون ایمان داشت به حقانیت این راه ، چون میدونست وظیفه ش ایستادن هست. پس اگه ایمان داری به این راه ، پس اگه اعتقاد داری به ایستادن ، وایسا ، مثل حاج احمد پشت امامت وایسا، بلکه محکم تر از حاج احمد ...

۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۷
آبجی خانوم

ﻣﺎ ﭼﻮن دو درﯾﭽﻪ ٬ روﺑﺮوی ﻫﻢ

آﮔﺎه ز ﻫﺮ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮی ﻫﻢ

ﻫﺮ روز ﺳﻼم و ﭘﺮﺳﺶ و ﺧﻨﺪه

ﻫﺮ روز ﻗﺮار روز آﯾﻨﺪه


ﻋﻤﺮ آﯾﻨﻪ ﺑﻬﺸﺖ ٬ اﻣﺎ ... آه

ﺑﯿﺶ از ﺷﺐ و روز ﺗﯿﺮ و دی ﮐﻮﺗﺎه


اﮐﻨﻮن دل ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺘﻪ و ﺧﺴﺘﻪ ﻫﺴﺖ

زﯾﺮا ﯾﮑﯽ از درﯾﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﻫﺴﺖ

ﻧﻪ ﻣﻬﺮ ﻓﺴﻮن ٬ ﻧﻪ ﻣﺎه ﺟﺎدو ﮐﺮد

ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ٬ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮد او ﮐﺮد

*مهدی اخوان ثالث*

پی نوشت :

ندارد
۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۱۸
آبجی خانوم
تیمسار : عزیزان من فرمان ترک مخاصمه صادر شده. مصالح مملکت در درگیر نشدنه.
بیژن : اگه مصالح مملکت به این ذلت و خفته، تف به این مصلحت و خاک به این مملکت
یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ

+
به یاد سروان احمد وثیق و شهدای قیام هشتم شهریور 1320 پادگان های قلعه مرغی و باغشاه
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۱
آبجی خانوم

آراء جان لاک (متوفی به سال 1704م) زمینه ساز تصویر نوینی از جامعه مدنی بود که تدریجا تعریف متفاوتی از جامعه مدنی به عنوان "حوزه اقتصاد خصوصی بورژوایی" پدید آورد. البته در آراء جان لاک مفهوم جامعه مدنی همچنان در مقابل "وضع طبیعی" فرض میشود اما به طور آشکار مایه های لیبرالیستی و بورژوایی به خود گرفته است و بدین سن میتوان جان لاک را نخستین کسی دانست که جامعه مدنی را در صورت لیبرالی آن توصیف کرده است ...

گزافه نیست اگر بگوییم لاک نخستین و یکی از برجسته ترین نظریه پردازان بورژوازی است که به فرمانروایی مطلق بورژوازی باور دارد و کوشش میکند که آن را استوارتر سازد. وقتی لاک میگوید "مردم سرچشمه قدرت اند"، فراموش نشود که مقصود لاک از مردم انسانهای دارای مالکیت (سرمایه داران) اند. فلسفه سیاست لاک دقیقا پاسخ گوی نیازمندیهای بورژوازی گسترش یابنده و نیرومند انگلستان در نیمه دوم سده هفدهم است. نکته مهمی که باید به آن توجه شود این است که مفهوم بورژوازی را باید فراتر از مفهوم یک طبقه اجتماعی سرمایه دار دانست. بورژوازی همانا صورت مثالی انسان بورژواست که طبقه سرمایه دار مدرن تنها یکی از مصادیق آن است.

جان لاک به آزادی بی حد و حصر اعتقاد نداشت و در این خصوص چنین مینویسد: "آزادی انسان در چارچوب حکومت، به معنای این نیست که هر کس هر چه میپسندد انجام دهد، بلکه به این معناست که قاعده ای پابرجا در جامعه وجود داشته باشد که برای همه افراد جامعه، یکسان باشد". یکی از تفاوتهای پیروان تفکر دینی و حکمت معنوی با امثال لاک یا دیگر لیبرالیست ها در این است که جان لاک به دلیل مبانی فکری آنتروپوسانتریستی (انسان مدارانه) خود، گمان میکند که چهارچوبهای محدود کننده رفتار فردی، زمانی مطرح میگردد که رفتار سودطلبانه مبتنی بر نفس اماره "من" فردی، مزاحم رفتار مبتنی بر سودانگاری نفسانی "دیگری" گردد. از این رو آزادی را صرفا با قیود و بر مبنای ارضاء اهواء نفسانی تعریف میکند، اما در تفکر دینی، آزادی در نسبت با حق و حقیقت و عدالت و رشد وجودی تعریف میشود. ولی در نگاه لاک، آزادی سوبژه (من ِ نفسانی خودبنیاد) تنها در نسبت با منافع دیگری به عنوان مزاحم آزادی من، تعریف میشود. بدینسان روشن است که آزادی مطلق، سرابی محال و توهمی غیرواقعی است و آزادی در نگاه لیبرال ها نیز امری محدود و متناهی است. البته با این تفاوت که در تفکر دینی، حق و حقیقت وعدالت محدود کننده و تعیین کننده حدود آزادی اند و در نگرش لیبرالی ، اهواء نفسانی "دیگران" محدود کننده آزادی است ...

نظرات لاک در خصوص تساهل و مدارای دینی نیز فراگیر نبوده و تابعی از منافع سیاسی دولت انگلستان و سیاستهای لرد شافتسبری، حامی سیاسی و هم فکر جان لاک، بوده است. لاک در عین حال که دعوت به تساهل و تسامح دینی و رواداری نسبت به همه ادیان میکرد ، معتقد بود که نسبت به پاپیستها (پیروان کلیسای کاتولیک) هیچ تسامحی نباید اعمال گردد زیرا که معتقد بود عقاید پاپیستها از نظر سیاسی برای حکومت انگلستان خطرآفرین هستند. ما در طرح تناقضات یا برخی ایرادها و انتقادات وارده بر آراء لاک قصد انکار قابلیتهای فکری و برخی دستاوردهای فلسفی و حقوقی او را نداریم بلک هدف ما اساسا روشن کردن این مهم است که جامعه مدنی تقریبا با جان لاک ماهیت لیبرالی پیدا میکند و به رغم شعارهایی که در خصوصی آزادی بی قید و شرط مطرح میشود ، خود جان لاک به عنوان یکی از نمایندگان و پدیدآورندگان تمدن مدرن بورژوایی غربی، قائل به محدود بودن آزادی بوده اند و گاه حتی دست از رواداری (تساهل و تسامح) مذهبی کشیده اند.


پی نوشت:

1 . کتاب رو پارسال تو نمایشگاه کتاب استان گرفتم ولی خب یادم رفت بخونمش تا دیروز که قرار شد بریم چشم پزشکی، و دو ساعتی که منتظر نوبت موندیم باعث خیر شد. اگر میخواید بدونید چرا جامعه مدنی در دنیا یک پروژه تاریخ گذشته و در ایران یک سرابی در ناکجا آباد هست، دیگه باید خودتون کتاب رو تا آخرش بخونید.

2. دیشب در چشم باد میدیدم ...

دکتر : تا وقتی برای سوالهای جدید جوابهای کهنه دارید محکوم به شکستید.

میرزا حسن : جلوی ظلم ایستادن کهنه شده؟

دلم میخواست به میرزا حسن بگم تا وقتی گروهی از سر جهل مرعوب شکل و ظاهر جدید یک موضوع قدیمی اند، گروهی محکوم به محکوم شدن اند.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۵
آبجی خانوم
بهترین سریال نوروزی صدا و سیما به نظرم همین سریال فرانسوی مردان در سایه ست که از شبکه افق پخش میشه.
یعنی از موضوع و دوبله تا حتی نوع سانسورش رو دوست میدارم .
در یک کلام ارزش دیدن داره

پخش: 18:30
تکرار اول: 24
تکرار دوم: 10:30
تکرار سوم: 15
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۲۹
آبجی خانوم


میدونی چکار باید بکنی تا یه پری دریایی رو ببینی؟ میری ته دریا ، جایی که آب دیگه به رنگ آبی نیست و آسمون فقط یه خاطره س ، توی سکوت ، اونجا شناور میشی و همونجا میمونی و تصمیم میگیری جونت رو به خاطر اونا بدی . اون موقع شروع به بیرون اومدن میکنن و به تو خوشامد میگن و در مورد عشقی که بهشون داری قضاوت میکنن. اگه صادقانه باشه اگه خالص باشه همراهت میمونن و برای همیشه میبرنت.

پی نوشت :
میشود همین حالا، همین لحظه، در این سکوت، بروم برای همیشه اما میترسم از اینکه این رفتن همیشگی نشود ...
۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۸
آبجی خانوم
میثم: تو خیبری ای یا موتوری؟
حاج حیدر: تو کار نداری؟
میثم: کار همیشه هست، اگه این چشم آبیا بذارن

بادیگارد

حاج حیدر (محافظ) , میثم (دانشمند هسته ای)
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۷
آبجی خانوم

من از عقرب نمی ترسم ولی از سوسک می ترسم

من از دشمن نمی ترسم ولی از دوست می ترسم


پی نوشت :

یکی از سکانس های در چشم باد بود ...

شرحش بماند برای بعد

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۹
آبجی خانوم