دل نوشت :
زهرا ، علی ، مدینه ، اسماء ، آب ، امانت رسول الله ، تشیییع شبانه ، انتقام ، محمد ، مصر ، ...
دل نوشت :
زهرا ، علی ، مدینه ، اسماء ، آب ، امانت رسول الله ، تشیییع شبانه ، انتقام ، محمد ، مصر ، ...
حمد و سپاس خداى را بر آنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده اى که اعطا کرد، و منّتهاى بى شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد. و گواهى مىدهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى که چشمها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز مى باشند. موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده اى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بى آنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائده اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد.
گواهى مى دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکى ها بسر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطه اش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات. او را برانگیخت تا امرش را کامل و حکم قطعى اش را امضا و مقدّراتش را اجرا نماید، و آن حضرت امّتها را دید که در آئینهاى مختلفى قرار داشته، و در پیشگاه آتشهاى افروخته معتکف و بتهاى تراشیده شده را پرستنده، و خداوندى که شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منکرند. پس خداى بزرگ بوسیله پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریکى هاى آن را روشن، و مشکلات قلبها را برطرف، و موانع رؤیت دیده ها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهى رهانید، و بینایشان کرده،و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود. تا هنگامى که خداوند او را بسوى خود فراخواند، فراخواندنى از روى مهربانى و آزادى و رغبت و میل، پس آن حضرت از رنج این دنیا در آسایش بوده، و فرشتگان نیکوکار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودى پروردگار آمرزنده او را فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پیامبر و امینش و بهترین خلق و برگزیده اش باد، و سلام و رحمت و برکات الهى بر او باد.
شما اى بندگان خدا! پرچمداران امر و نهى او، و حاملان دین و وحى او، و امین هاى خدا بر یکدیگر، و مبلّغان او بسوى امّت هایید، زمامدار حق در میان شما بوده، و پیمانى است که از پیشاپیش بسوى تو فرستاده، و باقیمانده اى است که براى شما باقى گذارده، و آن کتاب گویاى الهى و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّتهاى آن روشن، اسرار باطنى آن آشکار، ظواهر آن جلوه گر مىباشد، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیّت از او خشنودى الهى را باعث مى گردد، و شنیدن آن راه نجات است. بوسیله آن مى توان به حجّت هاى نورانى الهى، و واجباتى که تفسیر شده، و محرّماتى که از ارتکاب آن منع گردیده، و نیز به گواهی هاى جلوه گرش و برهان هاى کافیش و فضائل پسندیده اش، و رخصت هاى بخشیده شده اش و قوانین واجبش دست یافت.
پس خداى بزرگ ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را براى تزکیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى تثبیت اخلاص، و حج را براى استحکام دین، و عدالت ورزى را براى التیام قلبها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملتها، و امامت مان را براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در بدست آوردن پاداش قرار داد. و امر به معروف را براى مصلحت جامعه، و نیکى به پدر و مادر را براى رهایى از غضب الهى، و صله ارحام را براى طولانى شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خونها، و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت الهى قرار گرفتن، و دقت در کیل و وزن را براى رفع کم فروشى مقرر فرمود. و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از زشتى، و حرمت نسبت ناروا دادن را براى عدم دورى از رحمت الهى، و ترک دزدى را براى پاکدامنى قرار داد، و شرک را حرام کرد تا در یگانه پرستى خالص شوند.
پس آنگونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خاک مى ترسند.
+بخش اول خطبه فدکیه حضرت زهرا (س)
پی نوشت :
همونطور که با داده های اشتباه به نتیجه درست نمیرسیم ، هر چقدر هم که داده ها صحیح باشند با فرمول غلط به جواب درست رسیدن ناممکنه. اسلام یک نرم افزار صحیحه ، اگه ازش جواب نمیگیریم باید بگردیم ببینیم کدوم داده اشتباه رو وارد زندگیمون کردیم. قبل از اینکه خیلی دیر بشه.
هر خاندانى که نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما
+خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد
پی نوشت :
یا لَحُزنٍ طالَ (آه از اندوهی طولانی)
فیه دَمعی سالَ (که اشک چشمم در آن جاری شد)
فَبأَحزانی أَنوحُ لکِ یا زهراءُ (ای زهراء! با اندوههایم برای تو نوحهسرایی میکنم)
جَفنی الأوّاه (چشم من پر از آه و ناله است)
شاکراً للهِ (در حالیکه خدا را شکر میکنم)
إنّنی صِرتُ مُحِبًّا لَکِ یا حوراءُ (من دوستدار تو شدهام، ای حوراء!)
أنتِ مَعناً لِبُکای (تو مقصود گریهام هستی)
و لَکِ یَعلو نِدای (و نالهام تنها برای تو بلند میشود)
سَیِّدتی لکِ الفداءُ (ای سرور من، فدای تو باد)
أنا و أمّی و أبای (جان من و مادرم و پدرم)
لَکِ دارٌ فی قَلبی (تو در دلم خانه کردهای)
مَعَ دَمی یَجری حُبّی (عشق من با اشک چشمم جاری است)
واویلا واویلا امَّ ابیها یا زهرا
ها أنا مَن ثارَ (من کسی هستم که قیام کرد)
فی مَدَی الأعصارِ (در طول زمانها)
ضدَّ طاغوتِ الزمان ِ ضدَّ الاستکبارِ (علیه طاغوت زمان و علیه استکبار)
شیعةُ الکرّارِ (شیعیان حیدرکرار)
دائماً أَحرارٌ (همواره آزاده هستند)
ما نَهاب ُالموتَ رُغمَ الظلمَة ِو النّارِ (ما با وجود تاریکی و آتش از مرگ نمیهراسیم)
بِصفاءٍ و وَفاءٍ (با صفا و وفاداری)
بِحُضورٍ و وِلاءٍ (با حضور در صحنه و ولایتمداری)
جِئتُ أُواسیکِ دَماً (آمدم تا با خون تو همدردی کنم)
یابنتَ خَیرِ الأوصیاءِ (ای دختر بهترین اوصیاء)
لَکِ دارٌ فی قَلبی (تو در دلم خانه کردهای)
مَعَ دَمی یَجری حُبّی (عشق من با اشک چشمم جاری است)
واویلا واویلا امَّ ابیها یا زهرا
پی نوشت :
فاطمه زهرا (س) فرمود : آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا (ص) را در روز غدیر خم ، هر که من مولا او می باشم، علی (ع) نیز مولای اوست. و آیا فراموش کردید که به علی (ع) فرمود یا علی (ع) موقعیت تو نسبت به من همانند هارون به موسای پیغمبر (ع) است.(1)
بهانه جویانه گفتند اگر علی (ع) زودتر شروع میکرد و برای مردم صحبت مینمود منحرف نمیشدند.
فرمود : پس از غدیر خم خداوند برای هیچکس عذر و بهانه ای باقی نگذاشته است.(2)
و چون بر عذر تراشی و عذرخواهی پافشاری کردند
فرمود : دور شوید و مرا به حال خود واگذارید، پس از کوتاهی و سهل انگاری جایی برای عذرخواهی نمانده است، آیا پدرم پس از حادثه غدیر خم جایی برای عذر تراشی باقی گذاشته است؟(3)
پی نوشت :
1. الغدیر ج1 ص197
2.دلائل الامامه ص38 و خصال شیخ صدوق ج1 ص173
3. دلائل الامامه ص38 و احتجاج طبرسی ج1ص146