... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یا زینب کبری» ثبت شده است

نشسته بودیم روی نیمکت رو به درختها و هر از چندگاهی برای اشعه های دم غروب خورشید که از لا به لا برگها رخ نشان میدادن دستی تکون میدادیم. حرفمون رسید به مراسم هفتم آخرین شهید مدافع حرم استان و نو عروسی که هشت ماه بیشتر از وصال معشوقش نمیگذشت. لحظه ای سکوت کرد و بعد گفت "راستی چرا ندیدمت؟". گفتم "من هم کسی از بچه ها رو توی اون شلوغی ندیدم فقط دیدم ی نفر بلند شد و برام دست تکون داد که رفتم جلو دیدم فاطمه ست". و فاطمه هم خواهر شهید هست ، شهید مبارزه با تروریست های پژاک و او فاطمه رو بهتر و بیشتر از من میشناسه. نگاهم کرد و گفت "سخته ". گفتم "بله سخته ولی چاره چیه؟". نگاهم کرد. گفتم" از محرم فقط بسنده کنیم به اشک ریختن؟". لبخندی زد و گفت "پس خدا نصیبمون کنه ، هر چند ما که از این شانس ها نداریم". گفتم " نصیبمون هم نشه تازه میشیم مثل آسیه". چپ نگاهم کرد "چی میگی؟!". گفتم "خداست و عاشقانه هاش،  برای خدا تکلیف قائل نشیم، دوست داره ، عشقش میکشه یکی بشه آسیه ، یکی زینب". خندید و خندیدم تا پنهون کنم آتشی رو که به جانم زد روضه های در دل خوانده ...


این روزها نام بانو که میاد سخنرانی سید اولین چیزی هست که از ذهنم میگذره ...


«لبیک یا حسین» نَحنُ سَوفَ نَبقی هُنا وسَوفَ یَبقی نِدائُنا أن یَفهَمَهُ الإِمِرِکیّین . أمِرِکیّیون لا یَعرِفون ماذا یَعنی «لبّیکَ یا حُسَین» . «لَبّیکَ یا حُسَین» یَعنی أنَّکَ تَکونُ حاضِراً فی المَعرَکَة وَلو کُنتَ وَحدَه وَلو تَرَکَکَ النّاس وَاتَّهَمَکَ النّاس وَخَذَلَکَ النّاس. «لبّیکَ یا حُسَین» یَعنی أن تَکونَ أنتَ و مالُکَ وَ أهلُکَ وَ أولادُکَ فی هذه المَعرَکة. «لََبَّیکَ یا حُسَین» یَعنی أن تَدفَعَ الاُمُّ بِوَلَدِها لِیُقاتل فَإذا استُشهِدَ و اهتُزَّ رأسُه وَ اُلقیَ بِهِ إلی آُمِّهِ فوَضعتهُ فی حِجرِها وَ مَسَحَ الدَّمَ و التُّرابَ عن وَجهِهِ وَ قالَت لَهُ راضیَةً مُحتَسِبَةً بَیَّضَ اللّهُ وَجهَکَ یا بُنَیَّ کَما بیَّضتَ وَجهی عِندَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ یَومَ القیامَة. هذا یَعنی «لََبَّیکَ یا حُسَین». «لَبَّیکَ یا حُسَین» یَعنی أن تأتی الاُمُّ وَ الاُختُ وَ الزّوجَة لِتُلبِسَ زوجَها أو أخاها أو إبنَها جامةَ الحَرب و تَدفَعُه إلی الجِهاد. «لبّیکَ یا حسَین» یَعنی أن تُقَدِّمَ زَینَبُ لأخیها الحُسَین جَوازَ المَنیَّةِ و الشَّهادة . هذا یَعنی «لََبَّیکَ یا حُسَین» . وَ بِهِ نَختُم لِیَسمَعَهُ العالم . العَمَل إذا احتاجوا الینا فی ساحةٍ اُخری. لَن نکونَ حَمَلَةَ الأکفانِ فَقَط وَ إنَّما سَنَکونُ حَمَلَةَ الأکفانِ وَ السِّلاح. وَالخِتام «لَبَّیکَ یا حُسَین» دریافت ترجمه


اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکـاتُهُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنـا وَبَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّةِ
وَحَشَرَنـا فی زُمْرَتِکُمْ، وَاَوْرَدَنـا حَوْضَ نَبیِّکُمْ
وَسَقـانـا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طـالِب
صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ
اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنـا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ
وَاَنْ یَجْمَعَنـا وَاِیّـاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
وَاَنْ لا یَسْلُبَنـا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ  وَلِیٌّ قَدیرٌ
رزق امشب : سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

رزق امشب : هر دختری که زینب کبری نمی شود
پی نوشت :
التماس دعای عاقبت بخیری ...
۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۱۴
آبجی خانوم