إِلَهِی
معبود من
هَبْ لِی کَمَالَ الأِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ
کمال جدایى از
مخلوقات را، براى رسیدن کامل به خودت به من ارزانى کن
وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ
و دیدگان دلهایمان
را به پرتو نگاه به سوى خویش روشن کن
حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ
تا دیدگان دل پرده های
نور را دریده و به سرچشمه عظمت دست یابد
وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ
و جان هایمان آویخته به شکوه قدست
گردد
مناجات شعبانیه
می دانم برای دیدنت باید زنگار از دل بزدایم
یاری ام کن ، محتاج یاری تو ام الهی ...
وجود مقدس سیّدالشّهداء(علیهالسّلام)، اگر چه بیشتر با بُعد جهاد و شهادت معروف شده، لیکن آن بزرگوار در حقیقت مظهر انسان کامل و عبد خالص و مخلِص و مخلَص برای خداست. اساساً جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمهیی از همین اخلاصها و توجهها و جز با حرکت به سمت «انقطاع الیاللَّه» حاصل نمیشود. در این مناجات شعبانیهی عالیةالمضامین میفرماید: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک». این کمال انقطاع به سوی خدا و از همه چیز گسستن و همهی قیود و دنبالهها را در جهت حرکت به سمت محبوبِ واقعی بریدن و به آن سمت پرواز کردن، چگونه برای انسان حاصل میشود؟ شهادت که قلهی فداکاری یک انسان است، بدون حرکت به سمت انقطاع و بدون تلاش و مجاهدت برای ایجاد «انقطاع الی اللَّه»، برای انسان به وجود نمیآید. هرگاه انسان تلاشی انجام داد و قدمِ اول را با همت و عزم و اراده برداشت، آن وقت خدای متعال راه را باز میکند و قدمها یکی پس از دیگری، به سمت نورانی شدن دل و پُرنورشدن وجود انسان برداشته میشود. شما همت میکنید، راه را میپیمایید و خدای متعال هم در ادامهی راه، به شما کمک میکند و کار را آسان میسازد و - همانطور که این بزرگوار در مناجات شعبانیه درخواست کردند - کمال انقطاع الیاللَّه را ارزانیِ شما میکند. تدبر و توجه به این مضامین و الفاظ و انس با آنها، برای یکیک کسانی که میخواهند به وظایف بزرگ خود عمل بکنند، واجب و لازم و ضروری است.(۱۳۶۸/۱۲/۱۰)
جهاد این مرد بزرگ [ امام(ره) ] صرفاً جهاد سیاسی و اجتماعی یا جهاد فکری نبود بلکه همراه با همهی این جهادها، جهاد درونی، جهاد با نفس، پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود؛ این هم درس است. اینجور نیست که اگر ما در میدان جهاد فکری یا جهاد علمی یا جهاد سیاسی یا جهاد نظامی وارد شدیم، حق داشته باشیم که از این بخش از جهاد صرفنظر کنیم. امام بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بکاء بود، اهل دعا بود، اهل توسّل و تضرّع بود. در همین ماه مبارک شعبان مکرّر این فقرهی مناجات شعبانیّه را در سخنرانی خود تکرار میکرد: اِلهی هَب لی کَمالَ الِانقِطاعِ اِلیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ حَتَّی تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ اِلی مَعدِنِ العَظَمَة. این رفتار او بود، گریهی سحرگاهان او، مناجات او، دعای او، ارتباط دائمی او که این حالت، پشتوانهی معنویِ تداوم و استمرار جهاد این مرد بزرگ را تشکیل میداد. اینرا هم در حاشیهی جهاد فیسبیلاللَّه امام بزرگوارمان به یاد داشته باشیم.(۱۳۹۴/۰۳/۱۴)
این دعاها فقط برای خواندن نیست؛ یعنی فقط برای این نیست که انسان موجی در فضا ایجاد کند و این کلمات را بر زبان جاری نماید - این خیلی سطحی و خیلی کم است - این مفاهیم را باید با دل آشنا کرد؛ باید دل را وارد این حریم نمود. این معانی بلند و مضامین برجسته با این الفاظ زیبا، برای این است که در دل انسان جایگزین شود. «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»؛ پروردگارا! به طور کامل مرا به خودت متّصل و پیوسته کن؛ مرا وابسته حریم عزّ و شأن خود قرار بده؛ چشم دل مرا نورانی و بینا کن؛ آنچنان که بتواند به تو نظر کند: «حتّی تخرق ابصار القلوب حجب النّور»؛ نگاه من بتواند همهی حجابها - حتّی حجابهای نورانی - را بشکافد و از آنها عبور کند و به تو برسد؛ تو را ببیند و تو را بخواهد. بعضی حجابها ظلمانی است. حجابهایی که ما گرفتار و اسیرش هستیم و در آنها دست و پا میزنیم - حجاب نام، حجاب نان، حجاب حسادتها، حجاب منیّتها - حجابهای ظلمانی و حیوانی است؛ اما کسانی که خود را از این حجابها خالص میکنند، باز حجابهای دیگری هم سر راهشان وجود دارد که حجابهای نورانی است. ببینید گذر از این حجابها چقدر برای انسان، بالا و والاست! یک ملت اگر با این مفاهیم آشنا شد و دل خود را در این فضا وارد کرد و حرکت خود را با این میزان تنظیم نمود، پیش خواهد رفت و کوهها را در مقابل خود ناچیز خواهد دید. ملت ما در یک لحظه تاریخی، چنین حالتی پیدا کرد و این انقلاب بهوجود آمد. شما خیال نکنید این انقلاب حتّی قابل پیشبینی بود؛ خیر، قابل پیشبینی هم نبود؛ این قدر عظیم بود.(۱۳۸۱/۰۷/۱۷)
امام خامنه ای (حفظه الله)