بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها روزهای قشنگی بود. درست به قشنگی لحظه بازگشت یک مسافر دردانه . این روزها همه به جنب و جوش بودیم از ذوق آمدن 270 مهمانی که حق و آب گل دارند و صاحب خانه تر اند از همه ما .
این روزها برایشان شعر گفتیم ، استقبالشان رفتیم ، درددل ها کردیم ، حتی طلب سوغات کردیم . خلاصه مسافر 29 ساله که این همه سال همدم نسیم باشد و خاک نشین افلاک ، دست خالی بر نمی گردد . ما هم آدم های قانعی هستیم ، برای ما یک روضه شام ، یک آه از دل بر آمده از غربت بقیع ، یک لحظه حال خوش می ارزد به هزار هزار .....
ما آدم های قانعی هستیم ولی نمی دانم چه شد از هول سوغاتی ، یک چیز هایی یادمان رفت .
یادمان رفت مسافران از سفر برگشته هم شاید حرفی داشته باشند،آن هم مسافرانی که "فَسیرُوا
فِی اْلأَرْضِ " که جای خود ، گذری بر افلاک و سماوات هم داشته اند .
عزم کردیم برویم بنشینیم پای حرفشان ...
گفتند: کجا؟!
گفتیم: آمده ایم بنشینیم پای حرف های این دردانه ها ، ببنیم چه شد که آمدند سری به ما بزنند و چشم مان را روشن کنند.
گفتند: چه حرف ها ! مگر شهدا حرف می زنند ؟! بروید بدرقه شان و خداحافظی بگویید و تمام .
گفتیم: مگر شما قرآن نخوانده اید . مگر خدا خودش نگفته " ولاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون "* . مگر می شود شهدا زنده باشند و حرفی نداشته باشند برای ما ! مگر می شود شهدا روزی خور خوان کرم خدا باشند و برای ما روزه سکوت بگیرند !
گفتند: دوباره می خواهید کدام حرفتان را به نام شهدا به کرسی بنشانید ؟!
گفتیم : ما که باشیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم ! آدم زنده که وکیل و وصی نمی خواهد! آن هم این شهدا که هنوز لب باز نکرده ، در قالب سکوت این همه حرف ها دارند.
گفتند : اینها همه بهانه است . شما می خواهید از شهدا استفاده سیاسی کنید.
گفتیم: شهدا خودشان سیاسی ترین آدم های روی زمین اند . اصلا اگر سیاسی نبودند و فکر بر پایی حکومت اسلامی به سرشان نمی زد ، که عمرا دشمن کاری به کارشان می داشت. می گذاشت راحت سر سجاده نمازشان بنشینند و تسبیحشان را بزنند!
گفتند : باز هم حرف از دشمنی می زنید! شما چرا دست از این کارهای افراطی تان برنمی دارید. باز هم می خواهید چوب لای چرخ مذاکرات بگذارید.
گفتیم : ما فقط آمده ایم پای حرف شهدایمان بنشینیم ! آمدیم از آرمانشان ، از ایثارشان ، از مکر و حیله دشمنشان برایمان بگویند و چراغ راهمان باشد.
گفتند : شهدا ملی اند ، بی رنگ اند . چرا به زور رنگی شان می کنید ؟
گفتیم : شهدا نیاز به رنگ ندارند ، آن پرچم سه رنگ روی تابوت ها را نگاه کنید . رنگ از آن زیباتر !
گفتند: دیدید شما می خواهید شهدا را مصادره کنید!
گفتیم : کدام مصادره ! چطور آن روز که یک عده سبزشان کردند و شعار "بسیجی واقعی همت بود و باکری" را در کنار شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه ای سر دادند که در وصیت نامه همین شهدا امر به اطاعتش شده بود ، چطور آن روز که خانواده شهدا را به بهانه خبر یک توافق مبهم به جلوی دوربین ها کشاندند ، آن روز حرفی از مصادره نبود اما حالا که آمده ایم پای حرف های شهدا بنشینیم ، مصادره شان کرده ایم!
گفتند : شما دلواپس ها یک مشت متحجرید
گفتیم : ما دلواپس ها یک مشت متحجریم اما " وَلاَتَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتُ بَلْ أَحْیَآءٌ وَ لَـَکِن لآتَشْعُرُون"**
پی نوشت :
*هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...(سوره آل عمران آیه 169)
**و به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده اند ولی شما نمی فهمید(سوره بقره آیه 154)