یادم باشد آرامش ...
چهارشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها ... (21 روم)
جعل لکم من بیوتکم سکنا ... (80 نحل)
جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه ... (67 یونس)
یادم باشد خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها ... (21 روم)
جعل لکم من بیوتکم سکنا ... (80 نحل)
جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه ... (67 یونس)
وقتی از عبارات مشابه این جمله ها فاکتور بگیرم به این نتیجه میرسم که بر اساس سنت آفرینش، بین شب و خانه و همسر و رسیدن به آرامش باید رابطه ای معنادار وجود داشته باشد. و این به آرامش رساندن بخشی از ظرفیت های وجودی من است که باید به فعلیت برسد و الگوی این به فعلیت رساندن آنجاست که حضرت امیر (ع) میفرمود:
از خودم بپرسم "آیا توانسته ام برای او چنین زنی باشم؟ آیا او واقعاً با دیدن من تمام غم و اندوه روزانه اش را فراموش میکند؟"
یادم باشد
به جای پرسیدن "چرا همیشه من؟ مگر من که از صبح تا شب مشغول کارهای تمام نشدنی خانه بوده ام نیاز به آرامش ندارم؟ مگر من هم همسر نیستم؟ " ، همیشه به خاطر داشته باشم که ...
"وقتی به خانه می آمدم و به چهره زهرا نگاه می کردم تمام غم و اندوهم برطرف می شد.
دائماً به او می نگریستم و از دلم غم و اندوهها زدوده می شد."
یادم باشداز خودم بپرسم "آیا توانسته ام برای او چنین زنی باشم؟ آیا او واقعاً با دیدن من تمام غم و اندوه روزانه اش را فراموش میکند؟"
یادم باشد
به جای پرسیدن "چرا همیشه من؟ مگر من که از صبح تا شب مشغول کارهای تمام نشدنی خانه بوده ام نیاز به آرامش ندارم؟ مگر من هم همسر نیستم؟ " ، همیشه به خاطر داشته باشم که ...
تو مپندار که مجنون سرخود مجنون گشت
از سمک تا به سمایش کشش لیلا برد
از سمک تا به سمایش کشش لیلا برد
+ پای درس رضوان