کلکسیون بدلیجاتیم ما ...
دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۴۲ ب.ظ
سال هاست یک مغازه نان فانتزی دارد که از وقتی به یاد دارم تغییری نکرده است. رفته بودیم برای خرید نان که دیدیم کیک یزدی و کلوچه هم دارد. کیک یزدی هایش یک جوری بود، یک جوری غیر عادی! دو تا کلوچه برداشت و آمدیم بیرون. در مسیر بودیم که شروع کرد به خوردن و بعد چند ثانیه گفت "چرا مزه ندارد؟!". رسیدیم خانه، وسایلم را گذاشتم سر جایش و بعد شستن دستم، اولین تکه کلوچه را که گذاشتم دهانم یاد کیک یزدی ها افتادم. کلوچه ها کلوچه اند اما طعم ندارند، کیک یزدی ها کیک یزدی اند ام غیر عادی اند، چون با خمیر نان فانتزی درست شدند. درست عین ما.
میخواهیم خوب باشیم ، تک باشیم، چیزهای خوب داشته باشیم، کلی هم ادعا داریم که ما چنین میکنیم و چنان، چنینیم و چنان ولی آخرش هیچ. مسلمانی مان، استاد و شاگردی مان، پدر و مادر بودنمان، دوست و فامیل بودمان و همه و همه کارهامان مثل همین کلوچه ها و کیک یزدی ها بی مزه است. بعد از جنس تقلبی مان توقع اصل بودن داریم! توقع شیرینی و حلاوت!
میخواهیم خوب باشیم ، تک باشیم، چیزهای خوب داشته باشیم، کلی هم ادعا داریم که ما چنین میکنیم و چنان، چنینیم و چنان ولی آخرش هیچ. مسلمانی مان، استاد و شاگردی مان، پدر و مادر بودنمان، دوست و فامیل بودمان و همه و همه کارهامان مثل همین کلوچه ها و کیک یزدی ها بی مزه است. بعد از جنس تقلبی مان توقع اصل بودن داریم! توقع شیرینی و حلاوت!
۹۴/۱۱/۰۵