فرداها خیلی دیر است ...
سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۸ ب.ظ
تا نیمه های شب در خیابانهای شهر چرخ میزد و گاهی مسافری میزد تا بلکه چند ساعتی دیرتر به خانه برگردد. تا بلکه چند ساعتی کمتر صدای مشاجره والدینش را بشنود.
پسرک هجده نوزده ساله دیروز از نبود آرامش به خیابان پناه آورده بود اما حال که گرفتار شده یادشان افتاده برایش دنبال مرکز مشاوره و ترک و ... بگردند.
پسرک هجده نوزده ساله دیروز از نبود آرامش به خیابان پناه آورده بود اما حال که گرفتار شده یادشان افتاده برایش دنبال مرکز مشاوره و ترک و ... بگردند.
۹۴/۱۱/۰۶