مردم شهری که دوستش ندارم 1
شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ
نگاهی میچرخونم روی نوشته درب تاکسیهای پارک شده تو ایستگاه. هیچ کدوم مال خطی که میخواستم نیستن. میرم جلوتر می ایستم که مزاحم رد شدن ماشین ها نشم و منتظر میشم اما خبری از تاکسی نیست. راننده های این خط چون خیلی دارای مرام اند 50-60 درصدشون تا ایستگاه آخر نمیان و معمولا باید شخصی سوار بشیم. راننده شخصی ترمز میکنه ، میگم ... و با تاییدش سوار میشم.
هنوز ده متر هم نرفته که جلوی خانم مسنی ترمز میکنه و میگه "بفرما مادر".
پیرزن یک لحظه مکث میکنه و در حالی که به من نگاه میکنه میگه "من دربست میخواستم".
راننده : خب تا کجا میخوای بری
پیرزن : همین جا،میخوام برم داخل این بلوار (درست عکس مسیر من) به یکی خونه نشون بدم ولی خب مسافر دارین
راننده : نه مادر ، این محصله
پیرزن : آخه مسافر دارین
راننده : مسافر دیگه ، شما هم مسافر
در حالی که تو مغزم دارم کلمه محصل رو هی تکرار میکنم در رو باز میکنم و پیاده میشم. اون وسط صدای ببخشید دخترم پیرزن هم میشنوم.
بند کیفم رو میندازم رو دوشم و سر که بلند میکنم میبینم یکی از تاکسی های خطی که میخواستم از ترمز راننده شخصی پشتش ایستاده . سوار میشم . موندم از اینکه بهم گفته محصل بخندم یا از اینکه پیش خودش محصل بودن رو جواز پیاده کردن مسافر میدونه ناراحت باشم.
به ایستگاه میرسم باید پیاده بشم و سوار خط بعدی. پیرمرد خط گردان (از همین ها که نوبت رو ثبت میکنن و مسافر جور میکنن و آخر ی پولی از راننده ها میگیرن) از اونجا که زیاد دیدتم مسیر همیشگیم رو میدونه ، ماشینی رو نشونم میده و میگه " بشین خانم، حرکته" و راننده رو صدا میزنه.
سوار شدن راننده و روشن شدن ماشین همان و پخش شدن
این آهنگ همان ...
پی نوشت:
نه تو رو خدا ، من و محصلی؟؟؟!!!
هنوز ده متر هم نرفته که جلوی خانم مسنی ترمز میکنه و میگه "بفرما مادر".
پیرزن یک لحظه مکث میکنه و در حالی که به من نگاه میکنه میگه "من دربست میخواستم".
راننده : خب تا کجا میخوای بری
پیرزن : همین جا،میخوام برم داخل این بلوار (درست عکس مسیر من) به یکی خونه نشون بدم ولی خب مسافر دارین
راننده : نه مادر ، این محصله
پیرزن : آخه مسافر دارین
راننده : مسافر دیگه ، شما هم مسافر
در حالی که تو مغزم دارم کلمه محصل رو هی تکرار میکنم در رو باز میکنم و پیاده میشم. اون وسط صدای ببخشید دخترم پیرزن هم میشنوم.
بند کیفم رو میندازم رو دوشم و سر که بلند میکنم میبینم یکی از تاکسی های خطی که میخواستم از ترمز راننده شخصی پشتش ایستاده . سوار میشم . موندم از اینکه بهم گفته محصل بخندم یا از اینکه پیش خودش محصل بودن رو جواز پیاده کردن مسافر میدونه ناراحت باشم.
به ایستگاه میرسم باید پیاده بشم و سوار خط بعدی. پیرمرد خط گردان (از همین ها که نوبت رو ثبت میکنن و مسافر جور میکنن و آخر ی پولی از راننده ها میگیرن) از اونجا که زیاد دیدتم مسیر همیشگیم رو میدونه ، ماشینی رو نشونم میده و میگه " بشین خانم، حرکته" و راننده رو صدا میزنه.
سوار شدن راننده و روشن شدن ماشین همان و پخش شدن

پی نوشت:
نه تو رو خدا ، من و محصلی؟؟؟!!!
۹۵/۰۲/۱۱
بزنم به تخته
ولی باز درک نکردم محصل چه ربطی به موضوع داشت
تازه محصل ها رو باید زودتر رسوند که دیرشون نشه نه ایکه وسط راه پیادشون کنیم
:)