... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روضه» ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۳
آبجی خانوم
* ثم قالت: اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی ‏مُحَمَّدٌ
سپس گفت: ای مردم! بدانید من فاطمه ام و پدرم محمد (ص) است.
اینجا آدمی به فکر میرود که مگر او را نمیشناختند که دوباره خود را معرفی میکند؟ اما دقّت در عبارات بعدی مسأله را روشن میسازد :
* اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً
میگویم، آنهم نه یکبار، بلکه تکرار میکنم و هیچگاه در گفتارم اشتباه ندارم و کارهایی که انجام میدهم بر خلاف حق نیست.
پس از معرفی خود که من فرزند چنان پدری هستم تأکید میکند که همه گفتار و کردارم صحیح و درست است و بلافاصله این آیه را قرائت میکند که :
* لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ (سوره توبه. آیه128)
هر آینه رسولی از خودتان برای شما آمد، وقتی بر شما سختی و فشار وارد میشد برای او سخت و ناگوار بود. در هر چه که خیر شما در آن قرار داشت او حریص بود یعنی میخواست به شما خیر برساند و نسبت به مؤمنین مهربان بود.
حضرت زهرا(س) در این عبارات میخواهد بگوید رسول خدا (ص) به این اندازه غمخوار و دلسوز شما بود و همواره میخواست به شما خیر برساند. من دختر چنین کسی هستم! آیا رفتاری که با من کردید سزاوار بود؟ آیا این صحیح بود؟ حضرت زهرا (س) در ادامه میفرماید:
* فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُمْ،وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ
و اگر به نسب پیغمبر اکرم (ص) مراجعه کنید و او را بشناسید، میفهمید که او پدر من است نه پدر زنهای شما و او برادر پسرعموی من است نه برادر مردان شما.
با این نحو استدلال همه حاضران در مجلس غافلگیر شدند، زیرا میگوید: شما معتقدید که پدر من پیغمبر است، من هم فرزند او هستم و او، برادر همسر من است. چقدر زیبا است! بدون اینکه اسم علی (ع) را ببرد میگوید: پیغمبر خدا برادر پسر عموی من است و بدین ترتیب به ماجرای «عقد اخوت» اشاره میکند. همه میدانستند که پیغمبر اکرم (ص) پس از ورود به مدینه بین مهاجرین و انصار عقد اخوت ّ و برادری بستند، اما طرف عقد اخوت خودشان را حضرت علی (ع) قرار داد. این یک اخوت حساب شده و معنوی بود :
* وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ
و چه سعادتمند است کسی که به او نسبت داده شود؛ یعنی کسی که به پدرم، پیغمبر اکرم (ص) نسبت معنوی و روحی داشته باشد سعادتمند است.
منظور حضرت علی (ع) است که شایستگی اخوت معنوی با رسول اکرم (ص) را یافت. حضرت (س) چه بسا عظمت همسر خود را بیان میکند که او در سطح روحیات و معنویات پیغمبر اکرم (ص) است و دارای همان مرتبه و عظمت میباشد، چون حقیقت «عقد اخوت» براساس یک نوع «هماهنگی روحی» است. حضرت باز هم نمیگوید او همسر من است، بلکه میگوید او پسرعموی من است.

پی نوشت :
1. متن از قسمت دوم خطبه و در ادامه پست دیشب انتخاب شده .
2. از حضرت رسول (ص) نقل شده در شب معراج فرشته ای رو دیدند موکل به ثبت مقادیر. از فرشته پرسیدند چیزی هست که حسابش در توان تو نباشه. فرشته گفت من حساب تک تک برگ درختان و تعداد قطرات باران رو دارم اما یا رسول الله قادر به حساب کردن ثواب ارزش یک صلواتی که امتت بر تو میفرستند نیستم. شب جمعه است. شب زیارتی مولا . شب زیارت اهل قبور . امروز دست اموات از دنیا کوتاه هست و فردا دست ما. بیایم ثواب یک صلوات رو بهشون هدیه کنیم تا فردا روزی هم کسان دیگری ما رو یاد کنند. و خدا میدونه در فردای محشر همین یک صلوات شاید گره گشای کارمون بشه.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

دریافت رزق امشب (آخرین روضه حاج آقا مجتبی و البته متفاوت ترین )
۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۳۶
آبجی خانوم

فلم یبایعه على (ع) حتى ماتت فاطمه (س) و لا احد من بنى هاشم.

على علیه السلام تا هنگام وفات فاطمه سلام الله از بیعت خوددارى ورزید و هیچ یک از بنى هاشم نیز تا آن هنگام بیعت نکرده بودند.  (السٌّنَن الکبرى. ج6 /از منابع مهم حدیث اهل سنت)


زهرا سلام الله علیها خط قرمز اسلام بود

وقتی این خط قرمز شکست ، حضرت امیر بیعت کرد

پیامبر گفته بود اگر ناراحتش کنید ، منِ پیامبر و به تبع آن خدا را ناراحت کرده اید

اما به ناراحتی اش رضایت ندادند و تا شکستن یاس نبی (ص) پیش رفتند ...

پی نوشت :

دریافت رزق امشب

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۵۹
آبجی خانوم

" دلالت‏ بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لیلة‏القدر مى‏ کند حدیث‏ شریف طولانى که در تفسیر برهان از کافى شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که:

نصرانى گفت‏ به حضرت موسى بن‏ جعفر (ع) که تفسیر باطن "حم* والکتاب المبین* انا انزلناه فى لیلة مبارکة* انا کنا منذرین فیها یفرق کل امر حکیم"(حم، سوگند به کتاب روشن، ما آن را در شبی مبارک فرستادیم، همانا ما بیم دهنده بوده ایم، در آن شب هر امر استوار تفصیل و تبیین می شود/ سوره دخان. 1-4) چیست؟

فرمود: "اما «حم‏» محمد صلى الله علیه و آله و اما «کتاب مبین‏» امیرالمؤمنین‏ (ع) است و اما «اللیلة‏» ، فاطمه (س) است" (اصول کافی. کلینی. ج 2. ص 326 .کتاب الحجة. باب مولد النبی. ح 4)


پی نوشت :

متن مقتل :
قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا ‏الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ‏ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ ‏عَلِیٌّ ع هَذَا أَحَدُ رُکْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ ع قَالَ عَلِیٌّ ع هَذَا الرُّکْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ ‏رَسُولُ اللَّهِ.‏
جابر بن عبد الله انصارى می‏گوید: سه روز پیش از رحلت رسول خدا (ص) شنیدم که به على بن ابى ‏طالب چنین فرمود: اى پدر دو ریحانه! تو را نسبت به این دو ریحانه خودم از دنیا (حسن و حسین علیهما ‏السلام) سفارش میکنم. به همین زودى دو رکن تو ویران میشود و خداوند بهترین جانشین براى تو خواهد بود. ‏هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت فرمودند على (ع) گفت: این یکى از دو رکن من بود که ویران شد و رسول خدا ‏به من فرمود و چون فاطمه (ع) رحلت کرد، علی علیه السلام فرمود: این همان رکن دومى است که پیامبر (ص) ‏خبر دادند.‏
أمالی شیخ صدوق، ص 135 و معانی الاخبار شیخ صدوق، ص 403.‏ 
۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۰۲
آبجی خانوم

ثُمَّ تُوُفِّیَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَةِ صَیْحَةً وَاحِدَةً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ فِی دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَةً وَاحِدَةً کَادَتِ الْمَدِینَةُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ یَا سَیِّدَتَاهْ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ‏ فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا... وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَرْجُونَ وَ یَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَةُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَةُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَةً مِقْدَارَ سَبْعَةٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا و قال بعضهم من الخواص قبرها سوی مع الأرض مستویا فمسحها مسحا سواء مع الأرض حتى لا یعرف أحد موضعه‏ .


در این هنگام فاطمه (س) که درودهاى خداوند بر او و پدرش و شوهرش و فرزندانش باد رحلت کرد. همه مردم مدینه بانگ شیون برداشتند و زنان مدینه در خانه فاطمه جمع شدند و چنان بانگ شیون برداشتند که نزدیک بود مدینه به لرزه درآید، و مى‏ گفتند: اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا! و مردان هم به حضور على (ع) رسیدند که نشسته بود و حسن (ع) و حسین (ع) هم جلو پدر نشسته بودند و مى‏ گریستند و مردم از گریه آن دو مى‏ گریستند. مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند که جنازه را بیرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بیرون آمد و گفت: بروید که بیرون آوردن جنازه دختر رسول خدا (ص) به تأخیر افتاد. مردم برخاستند و رفتند و چون شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، على و حسن و حسین علیهم السلام و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بریده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على (ع) جنازه را بیرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاک سپردند و على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه (ع) صورت هفت گور دیگر هم پدید آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود. برخى از خواص اصحاب على (ع) نقل کرده ‏اند که على (ع) آرامگاه فاطمه (ع) را با سطح زمین یکسان و صاف قرار داد و آن را با ماله هموار و صاف فرمود، آنچنان که کسى جاى آن را نشناسد.

منبع: روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ابن فتّال نیشابوری، ج‏1، ص. 150-151

پی نوشت :

دریافت رزق امشب (صوت مقتل خوانی روایت فوق)

+

زبیر پسر عمه رسول خدا (ع) و امیرالمومنین (ع) بود. در جنگ احد، آن زمانی که همه مدعیان پا به فرار نهادند تا لحظه آخر همراه حضرت امیر (ع) به دفاع از پیامبر (ص)ایستاد. بعد از رحلت رسول خدا (ص) جزو اندک یاران مولا ماند. جایی میخواندم آن روزی که به خانه حضرت زهرا (س) حمله شد او نیز در میان بست نشینان در خانه بود و حتی شمشیر کشید تا مانع بردن مولا شود اما به دستور مولا شمشیر در غلاف کرد. جای دیگری خواندم حضرت زهرا (س) هنگام وصیت جانگدازشان چون غم مولا را مشاهده کردند گفتند اگر قادر به اجرای وصیت شان نیستند شخص دیگری که گویا زبیر بوده مامور به اجرای وصیت نمایند.

این چنین زبیر ی و آن چنان عاقبتی ...

حضرت امیر(ع):

ما زال الزّبیر رجُلاً منّا أهلَ البیتِ حتّی نشأ ابنه المشئومُ عبدالله. (زبیر همیشه از ما اهل بیت بود تا زمانی که فرزند شومش، عبدالله بزرگ شد.)

اللهم اهدنا الصراط المستقیم

 اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۹
آبجی خانوم