... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۸۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

بچه ها به سفره پهن شده نهار رسیده اند. یکی یکی می آیند و می نشینند و مادر برای شان غذا می کشد و بعد منتظر می ماند تا شروع کنند. بچه ها اما گویا قصد خوردن ندارند. کودک پنج ساله شان لج گرفته برای غذایی دیگر، نوجوان شان از اینکه غذایش با بقیه فرق می کند گله دارد و فرزند جوان شان هم اخم در هم کرده که چرا مادر غذای تکراری می پزد.
مادر نگاهی به پدر می اندازد و بعد رو به بچه ها می کند. برای کودکش از مفید بودن این غذا و مضر بودن غذای مورد نظرش می گوید. به نوجوانش یادآوری می کند که دیروز با حرف گوش ندادنش و ناپرهیزی کردنش مسموم شده و هنوز نمی تواند غذای معمولی بخورد. به جوانش هم می گوید که از آخرین باری که این غذا را پخته یک هفته می گذرد و این غذا هم سالم است و هم ماحصل دست رنج اهل خانه.
بچه ها اما گویا گوش شنوایی نداشتند. اخم و تخم کنان می زنند زیر بشقاب غذایشان و بلند می شوند و می روند. مادر و پدر می مانند و سه بشقاب برگشته روی سفره و زحمتی که قدر دانسته نشد.

پی نوشت :
می گفت مادر مظهر محبت الهی است و پدر مظهر ولایت الهی. می گفت اگر می خواهید شمه ای از محبت خدا را حس کنید به وجود مادر بنگرید که از جان برای فرزند مایه می گذارد. و اگر می خواهید ولایت خدا بر مخلوقات را حس کنید به پدر نگاه کنید که چطور با جذبه اش مانع تخطی فرزند از راه درست می گردد.
اردیبهشتی که گذشت هر بار خبر خودکشی در رسانه ها دیدم یاد حکایت بالا افتادم و بشقاب هایی که برگردانده شد و "خدایا من حیاتی را که تو مهربانانه و بی منت به من عرضه داشتی ، نخواستم" هایی که گفته شد ...
اصل نوشت :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
... وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً . وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً
... و خودکشی نکنید زیرا خدا همواره به شما مهربان است. و هر که از روی تجاوز [از حدود خدا] و ستم [بر خود و دیگران] بدان مرتکب شود، به زودی او را در آتشی [آزار دهنده و سوزان] درآوریم و این کار بر خدا آسان است.
سوره نساء ، آیه 29 و 30
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۶
آبجی خانوم

إِلَهِی

معبود من

إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ

کسی که به تو شناخته شد ، ناشناخته نیست

وَ مَنْ لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ

و آن که به تو پناهنده شد ، خوار نیست

وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ

و هرکه را تو به او روى آورى ، برده نیست.

مناجات شعبانیه

پناهم ده و پناهم باش که چه حمایتگری بهتر ز تو ...


مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً إِلَیْهِ ...
کسی که عزت می خواهد، پس [باید آن را از خدا بخواهد ، زیرا] همه عزت ویژه خداست ...
سوره فاطر ، آیه 10
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۳۸
آبجی خانوم

علی چیزی نمیفهمید. مبهوت بود. درویش آرام سر صحبت را گشوده بود.

- به خیالت که مه تاب را صاف و بی غش دوست داشتی! به خیالت که مه تاب را به خاطر خودش دوست داشتی! به خیالت ...

- همه اش که خیال نبود. خود شما هم گفته بودید تنها بنایی که اگر بلرزد محکمتر میشود دل است، دل آدمیزاد. یادتان که نرفته؟ من مه تاب را دوست داشتم. و دارم.

- نمیگویم دوستش نداشته باش! میگویم بفهم که چه جور دوستش داری! به خیالت محبت مه تاب تکه ای از محبت الهی است، نه؟!

علی چیزی نگفت، اما سر تکان داد. دوست داشت که اینگونه باشد. درویش گفت: بگذار حکایتی برایت بگویم.

از توی کشکول یک دسته کاغذ پاره ی دیگر درآورد. این دسته کاغذها خیلی قدیمی بودند. به هم زدشان تا گرد و غبار از رویشان برود. بلند خواند.

- حکایت: جوانی که به عاشقی شهره بود، به خدمت شیخ رسید. شیخ ورا گفت که به پندارت عشق به خاتون از عشق به خدا است؟ جوان گفت شمه ای از آن است. در طشت آب، نقش ماه میبینم. شیخنا فرمودش که اگر گردنت دمل نداشت، سر بر آسمان میکردی و خود بلاواسطه ماه را میدیدی.

علی لبخند زد. به حوض آب خیره شده بود. عکس خورشید توی حوض افتاده بود. درویش به خنده گفت:

- تو هم نقش خدا را در مه تاب میدیدی؟!

علی خندید و گفت:

- عکس خورشید را در حوض میبینم.

- حکم شیخنا را که یادت هست. فرمود که اگر گردنت دمل نداشت ...

- نه! به خاطر دمل نیست. شیختان اشتباه کرده. به خورشید نمیشود زل زد. چشم را میزند، اما به عکسش توی حوض میشود نگاه کرد. اصلش ما توی طبیعیات خوانده بودیم، مه تاب همان آفتاب است ...

این بار نوبت درویش بود که بخندد.

- شیخنا که نبود، شیخهم! میگویی اشتباه گفت، میگوییم باشد. حکما میگوییم صدق الله و صدق الرسول، نمیگوییم صدق الشیخ! اما بدان علی! من هم با تو هم رای هستم. مه تاب را دوست بدار! موقعش که شد با او وصلت کن، اما همیشه دوستش بدار!

- کی با او وصلت کنم؟ امروز او آن سر دنیاست ...

- دنیا سری ندارد. مشارق و مغاربش روی هم اند. دنیا خیلی کوچکتر از این حرف هاست ... رسیدنت به مه تاب، زمان میخواهد، مکان نمیخواهد.

- کی؟

- هر زمان که فهمیدی مه تاب را فقط به خاطر مهتاب دوست داری با او وصلت کن! آن موقع حکما خودم خبرت میکنم.

- یعنی  چه که مه تاب را به خاطر مه تاب دوست بدارم؟

 - یعنی در مه تاب هیچ نبینی به جز مه تاب. اسمش را نبینی، رسمش را هم. همان چیزهایی را که آن ملعون میگفت، نبینی ...

- مه تاب بدون رسم که چیزی نیست. مه تاب موهایش باید آبشار قهوه ای باشد، بوی یاس بدهد ...

- اینها درست! اما اگر این مه تاب را اینگونه دوست بداری، یک بار که تنگ در آغوشش بگیری میفهمی که همه ی زنها مه تاب هستند ... یا اینکه حکما خواهی فهمید که هیچ زنی مه تاب نیست. از ازدواج با مه تاب همان قدر پشیمان خواهی شد که از ازدواج نکردن با او.

- پس روابط انسانی چه؟

- چه نقل هایی یاد گرفته ای! اگر عشقت انسانی است، انسانی هم فکر کن. انسان و حیوان نداریم که! زن بگیر اما یکی دیگر را.

- مه تاب است که دوستش دارم ... مه تاب است که بوی یاس ...

-اینها درست اما هر وقت مه تاب فقط مه تاب بود با او وصلت کن!

- مه تاب بدون این چیزها چیزی نیست هیچ است ...

- احسنت! هر وقت مه تاب چیزی نبود و هیچ بود با او وصلت کن! آن روز خودت هم چیزی نیستی. آینه اگر نقش داشته باشد میشود نقاشی، کانه همان پرت و پلاهایی که همشیره ات میکشید و میکشد. آینه هر وقت هیچ نداشت، آن وقت نقش خورشید را درست و بی نقص برمیگرداند ... آن روز خبر میکنم تا با آینه وصلت کنی.

علی قبول کرد. خم شد تا دست درویش را ببوسد اما درویش دستش را عقب کشید. سر علی را بوسید و در گوشش چیزی گفت ...

پی نوشت :

اومدم کتاب هام رو مرتب کنم، چشمم رو گرفت و دلم رو بیشتر ...

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۸
آبجی خانوم

اِلهى

معبود من

هَبْ لى ... لِسانًا یُرفَعُ اِلَیکَ صِدقُهُ

به من عنایت کن زبانى که صدقش به جانب تو بالا برده شود

وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّهُ

و نگاهى که حق بودنش او را به تو نزدیک نماید.
مناجات شعبانیه
یاری ام کن که محتاج یاری تو ام ...

وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً
و بگو: پروردگارا! مرا [در هر کاری] به نیکی وارد کن و به نیکی بیرون آور و برایم از نزد خود نیرویی یاری دهنده قرار ده.
سوره اسراء ، آیه 80
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۳۹
آبجی خانوم

+ مامااان می‌شه قرص کلسیممو بخورم
- بله
+ ماماااان صب کن یه چیز دیگم می‌خوام بگم. دیگه عصبانی نشو مامان، عصبانی شدن زود پیر می‌کنه (رو به اون طرف خط : دُرُس می‌گم مامان‌جون؟!) نمی‌خوام پیر بشی مامان، باشههه؟

- باشههههه؟ ...


یادم باشد

الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ

همانها که در توانگری و تنگدستی ، انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم درمی گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

سوره آل عمران، آیه 134

+

گاهی بچه ها معلم های غیبی خداوند هستند

+ پای درس ریحانه کوچولوی خانم مسیر

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۶
آبجی خانوم

مجلس نهم همکاری خوبی با دولت های دهم و یازدهم داشت اما در جاهایی که کار دولت ها را درست نمی دید در برابرشان ایستادگی می کرد. این مشی را درست می دانم و از این به بعد هم باید این طور باشد و از افکار مختلف به نحو مطلوب استفاده کرد.

مجلس نهم و دهم در حوزه سیاست خارجی رویکرد متفاوتی ندارند، زیرا دو مجلس در یک زمان و یک بازه زمانی فعال بوده و هستند.

+لاریجانی در اختتامیه مجلس نهم

پی نوشت :

قبلا هم به دوستانم گفته بودم با وجود فراکسیون لاریجانی حقیقتا دلم میخواد مجلس دهم شبیه مجلس ششم باشه تا مجلس نهم. چون حداقل تکلیفمون باهاشون مشخصه. اون از یکشنبه سیاه که آقا به خاطرش اونطور تذکر دادند و این هم تصویب بیست دقیقه ای برجام. واقعا جناب لاریجانی به چه چیزی افتخار میکنه !

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۵
آبجی خانوم

اِلهى

معبود من

اُنْظُر اِلَىَّ

بر من نظر کن

نَظَرَ مَنْ نادَیتَهُ فَاَجابَکَ وَ اسْتَعْمَلتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَاَطاعَکَ

مانند نظر به کسی که صدایش کردى و تو را اجابت کرد، و به یاری ات به کارش گماشتى و او از تو اطاعت کرد

یا قَریباً لایَبعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ

اى نزدیکى که از فریفتگان دور نمی شود

وَ یا جَواداً لایَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَه

و اى سخاوتمندی که از امید بستگان به پاداشش دریغ نمی ورزد

مناجات شعبانیه

به نگاهت محتاجم ...


یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ ...

ای کسانی که ایمان آورده اید اجابت کنید خدا و رسول را زمانی که شما را میخوانند بدانچه زنده تان میسازد ...

سوره انفال ، آیه 24

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۱۵
آبجی خانوم

نوشته :

اینکه

اصغر فرهادی از ملکه قطر پول بگیره تا فیلمی علیه خشونت و تعصب بسازه

مثل این میمونه که

محمد آفریده که با حکم سید حسن خمینی دبیر جشنواره فیلم روح الله هست، از جمهوری اسلامی پول بگیره تا فیلمی علیه اسلام و امام و انقلاب بسازه

و قسمت دردناک قضیه اینه که

هر دوی اینها این کار رو انجام دادن .


پی نوشت:

1. بعد از +جشنواره شعر یاد و یادگار حالا نوبت +جشنواره فیلم روح الله هست.

بعد وقتی به وابستگان نسبی امام اعتراض میشه ، جواب میدن اینها افراطی و منحرف از خط امام اند.

یکی نیست بگه جناب شما احترام شان پدربزرگت و احترام اعتقادات ملت رو حفظ کن تا از یک ماه قبل از مراسم 14 خرداد دلت شور نزنه که مردم چطور بهت اعتراض کنند.

2. در مورد جایزه های سیاسی سینمایی حرف بسیاره. ترجیح میدم نظرم رو بعد از دیدن فروشنده بگم. ولی در توانا بودن شهاب الدین حسینی در بازیگری کسی شکی نداره.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۴
آبجی خانوم

ولی روباه پیر به این سادگیا خودش رو از تک و تا نمیندازه

منتظر فتنه جدید بی بی سی هستیم

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۳
آبجی خانوم

إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ

خدایا قلبى به من عنایت کن که اشتیاقش، او را به تو نزدیک کند
مناجات شعبانیه

قلبی که اشتیاقش راهنما به سوی تو باشد ...

یا داود
لَو یَعلَمُ المُدْبِرونَ عَنّى کَیفَ انتِظارى لَهـُم، ورِفقى بِهِم، وشَوقى إلیٰ تَرکِ مَعاصیهِم
اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان، مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیت هایشان میدانستند
لَماتُوا شَوقا إلَىَّ وتَقَطّعَت أوصالُهـُم مِن مَحَبّتى
بدون شک از شوق آمدن به سوی من میمردند و بندبند وجودشان از محبّت من از هم میگسست
یا داود
هذِهِ ارادتی بِالمـُدبِرینَ عَنّی
این ارادت و شوق من است نسبت به آن کسى که از من برگشته باشد
فَکیفَ بِالمـُقْبِلینَ عَلَیَّ
چگونه خواهد بود (شوق و ارادتم) برای آنکه مرا جوید و مرا خواهد؟!
حدیث قدسی
۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۵۷
آبجی خانوم