پرسیدم کجا بودی؟ گفت رفته بودم پیش حاج آقا من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده پرسیدم خب حاج آقا چی میگفت؟ گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...» آنجا به این حرفهای نهال خندیدم وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت میکند و ایشان هم میخندند. آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است. عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.
خانم ص... میگفت: توقع نداشته باشید اگر بنده خوبی شدید زندگیتان گل و بلبل بشود غصه های حضرت زهرا س غربت مولا علی ع مظلومیت حسنین ع و...
هیچکدام از اولیا الله آن زندگی گل و بلبل ظاهری ای که شما از خدا می خواهد را نداشتند. میزان بندگی شما فقط روی نوع و شدت سوالات امتحان زندگی تان تاثیر می گذارد * خدایا نذار مردود بشیم
چه کردند که مولود کعبه ، حیدر کرار ، فاتح خیبر ، قسیم نار و الجنه با فرق خونین در میان محراب فقط گفت *به خدای کعبه رستگار شدم* و چه می کنیم ما با اماممان ...
اگر باور کنی خدای تو همانی ست که بهنگام خواب تو و خاموشی رادارهای کشورت ماهرترین کماندوهای جهان را در تاریکی شب زمینگیر کرد آنوقت از هیچ چیز نخواهی ترسید از هیچ چیز
خدای من میدانی گاهی انقدر شرمنده خوبی هایت می شوم که خجالت میکشم در دعاهایم چیزی بخواهم در دعای امروز تو را صدا کردم به این صفت که برای بر اوردن ارزوها نیازی به سوال و درخواست نداری خدایا از میان تمام ارزوهایم فقط یک خواسته دارم کمکم کن روز حساب شرمنده تو و دردانه هایت نشوم ...
کودکی ام طرفدار حکایت حضرت ایوب ع بودم مخصوصا آنجا که در اوج ماجرا معلوم میشود همه این سختیها را خدا بر ایوب فرستاد برای کم کردن روی شیطان تا نگوید ایوب چون در نعمت هست حمد خدا می کند