... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یا رسول الله» ثبت شده است

ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ

وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ

إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ


شایسته نیست که اهل مدینه و بادیه نشینانی که پیرامون آنانند ، از رسول خدا تخلف کنند و آنان را نسزد که به سبب پرداختن به خویش از حفظ جان او [در شداید و سختی ها] دریغ ورزند

زیرا هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه خدا به آنان نمی رسد

و در هیچ مکانی که کافران را به خشم می آورد ، قدم نمی گذارند ، و از هیچ دشمنی انتقام نمی گیرند مگر آنکه به پاداش هر یک از آنان عمل شایسته ای در پرونده آنان ثبت می شود

چرا که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند.

سوره توبه ، آیه 120


در آیات گذشته بحث هائى پیرامون سرزنش کسانى که از غزوه تبوک خود دارى کرده بودند، به میان آمد، این دو آیه مورد بحث به عنوان یک قانون کلى و همگانى ، بحث نهائى را روى این موضوع مى کند. نخست مى گوید: (مردم مدینه و بادیه نشینانى که در اطراف این شهر که مرکز و کانون اسلام است زندگى مى کنند حق ندارند، از رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تخلف جویند) (ما کان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله ). (و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند) (و لا یرغبوا بانفسهم عن نفسه ). چرا که او رهبر امت ، و پیامبر خدا، و رمز بقاء و حیات ملت اسلام است ، و تنها گذاردن او نه فقط پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به خطر مى افکند، بلکه آئین خدا و علاوه بر آن موجودیت و حیات خود مؤ منان را نیز در خطر جدى قرار خواهد داد. در واقع قرآن با استفاده از یک بیان عاطفى ، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق مى کند، مى گوید: جان شما از جان او عزیزتر، و حیات شما از حیات او باارزشتر نیست آیا ایمانتان اجازه مى دهد او که پرارزشترین وجود انسانى است ، و براى نجات و رهبرى شما مبعوث شده به خطر بیفتد، و شما سلامت طلبان براى حفظ جان خویش از فداکارى در راه او مضایقه کنید؟!

مسلم است تاکید و تکیه روى مدینه و اطرافش به خاطر آن است که در آن روز کانون اسلام مدینه بود، و الا این حکم نه اختصاصى به مدینه و اطراف آن دارد و نه مخصوص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است . این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را همچون جان خویش ، بلکه بیشتر گرامى دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا که خطر براى آنها خطر براى امت است .

سپس به پاداشهاى مجاهدان که در برابر هر گونه مشکلى در راه جهاد نصیبشان مى شود، اشاره کرده و روى هفت قسمت از این مشکلات و پاداشش انگشت مى گذارد و مى گوید: (این به خاطر آن است که هیچگونه تشنگى به آنها نمى رسد) (ذلک بانهم لا یصیبهم ظما) (و هیچ رنج و خستگى پیدا نمى کنند) (و لا نصب ). (و هیچ گرسنگى در راه خدا دامن آنها را نمى گیرد) (و لا مخمصة فى سبیل الله ) (و در هیچ نقطه خطرناک و میدان پر مخاطره اى که موجب خشم و ناراحتى کفار است قرار نمى گیرند) (و لا یطؤ ن موطئا یغیظ الکفار). (و هیچ ضربه اى از دشمن بر آنها وارد نمى شود) (و لا ینالون من عدو نیلا) (مگر اینکه در ارتباط با آن ، عمل صالحى براى آنها ثبت مى شود) (الا کتب لهم به عمل صالح ).و مسلما پاداش یک به یک آنها را از خداوند بزرگ دریافت خواهند داشت ، (زیرا خدا پاداش نیکوکاران را هیچگاه ضایع نمى کند) (ان الله لا یضیع اجر المحسنین ).

تفسیر نمونه


+ فردا ، روز خشم کفار است

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۵:۰۱
آبجی خانوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ بَنی‏ إِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقیباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ(12) فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ (13)

و همانا خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت ، و از میان آنها دوازده نفر سرپرست و رئیس (برای دوازده قبیله) برانگیختیم. و خدا به آنها گفت: بی تردید من با شما هستم ، که اگر نماز را برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم (که در آینده برمی انگیزم) ایمان آورید و آنها را محترمانه یاری کنید و به خدا وامی نیکو دهید ( در راه خدا انفاق کنید ) ، حتما گناهان شما را می زدایم و شما را در بهشت هایی که از زیر (ساختمان ها و درختان) آنها نهرها جاری است درمی آورم. پس اگر کسی از شما پس از این کفر ورزد حقا که راه راست را گم کرده است.(12) پس آنها را به خاطر شکستنشان پیمان خود را لعنت کردیم و دل هایشان را سخت کردیم (به طوری که) سخنان (خدا) را از مواضع خود تحریف و جابه جا می کردند ، و سهمی به سزا از آنچه را (از علوم تورات و نشانه های نبوت پیامبر اسلام را) که بدان گوشزد شده بودند فراموش کردند ، و همواره از کارهای خائنانه آنها جز شمار اندکی از آنان آگاه می شوی ، پس (فعلا تا آن گاه که مأمور به جهاد شوی) از آنان درگذر و روی گردان ، که خداوند نیکان و نیکوکاران را دوست دارد.(13)

سوره مائده ، آیات 12-13


12 . نقیب کسی است که مسئولیت پیگیری امور و احوال گروهی را به عهده دارد. در ظاهر دوازده نقیبی که در این آیه به آنها اشاره شده، روسای اسباط (تیره های) دوازده گانه بنی اسرائیل هستند که هر یک از آنها بر یکی از آن اسباط ریاست داشتند و به منزله سرپرست آنها بودند. ( ر.ک به : بقره 60 و اعراف 160). نسبتی که این دوازده نقیب با آن دوازده تیره داشتند، مانند نسبتی است که اولوالامر ( امامان) با این امت دارند. در حقیقت آنها مرجع مردم در مسائل دنیایی و دینی بودند. البته به آنها وحی نمی شده و آنان نیز احکام الهی را تشریع نمی کردند. جالب توجه این که در روایات متعددی که از طرق اهل سنت درباره این آیه وارد شده، به خلفا و جانشینان دوازده گانه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشاره گردیده و ذکر کرده که عده آنها مساوی شمار نقبای بنی اسرائیل است. برای نمونه پیشوای معروف اهل تسنن "احمد بن حنبل" در مسند خود از "مسروق" چنین نقل می کند که می گوید: از عبدالله بن مسعود پرسیدم چند نفر بر این امت حکومت خواهند کرد؟ ابن مسعود در پاسخ گفت ما از پیامبر صلی الله علیه و آله همین سوال را کردیم و او پاسخ فرمود " دوازده نفر ، به عدد نقیبان بنی اسرائیل".

13 . کلمه قساوت به معنای سختی است و برای سنگ به کار می رود. به کار بردن این کلمه در مورد قلب، بیانگر نداشتن تواضع و خشوع در برابر حق و تاثیر ناپذیری در برابر مهربانی است. قرآن در موارد متعددی به قساوت قلب اشاره کرده و این آیه یکی از مجازات های یهودیان پیمان شکن را قساوت قلب ایشان برشمرده است. در آیه 16 سوره حدید آمده است:" آیا برای کسانی که ایمان آورده اند وقت آن نرسیده که دل هایشان برای خدا و برای آنچه از حق نازل شده فروتن و خاشع شود و مانند کسانی نباشند که پیش از آنها کتاب (آسمانی) به آنها داده شده بود، پس مدت (عمر خوشی زندگی) بر آنها طولانی شد و دل هایشان سخت گردید و بسیاری از آنها نافرمان بودند". در روایات نیز در مورد این بیماری مهلک روحی به شدت هشدار داده شده است. در روایتی از امام صادق علیه اسلام می خوانیم: خداوند متعال به موسی وحی فرستاد که "ای موسی ، از زیاد شدن اموال خوشحال مباش و یاد مرا در هیچ حال ترک مکن ، چرا که زیاد شدن مال غالبا موجب فراموش کردن گناهان می گردد و ترک یاد من موجب قساوت قلب می شود". در روایتی از امیرالمومنین نقل شده است : "اشک ها خشک نمی شود مگر به خاطر سختی دل ها و دل ها سخت و سنگین نمی شود مگر به خاطر فزونی گناه".

قرآن حکیم به نقل از جلد پنجم تفسیر المیزان و جلد چهارم و نوزدهم تفسیر نمونه


پی نوشت:

می گفت :" عاقل خو پا فوکه فهمه ، نادان خو گردنه اورسانه نفهمه" یعنی عاقل از کوبیدن پاش به جایی می فهمه که تاوان کدوم خطاش هست ولی نادان اگر گردنش هم جدا بشه باز نمیفهمه.

خدایا

بدیم ، عهد شکنیم ولی به بزرگیت قسم که ما رو به حال خودمون رها نکن

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۵:۰۷
آبجی خانوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً

پس چنین نیست (که آنها ایمان داشته باشند)، سوگند به پروردگارت که آنها ایمان نمی آورند تا آن گاه که تو را در آنچه میان خود اختلاف دارند داور سازند ، سپس در نفس خویش هیچ تنگی و ناراحتی نسبت به آنچه تو حکم داده ای نیابند و کاملا تسلیم گردند.

سوره نساء ، آیه 65


از امام صادق علیه السلام روایت شده است که " اگر مردمی خدا را بپرستند و شریکی برای او نگیرند و نماز را به پا دارند و زکات بدهند و حج خانه خدا کنند و روزه ماه رمضان را بگیرند ولی در کاری که خدا یا رسول صلی الله علیه و آله کرده، چون و چرا کنند (یعنی بگویند چرا چنین و چنان کرده است، اگر خلاف این را می کرد بهتر بود) یا این چون و چرا در دلشان باشد (و به زبان نیاورند)، به همین مقدار مشرک شده اند". آنگاه امام آیه 65 سوره نساء را تلاوت کرد و سپس فرمود:" بر شما باد به تسلیم شدن (در برابر خدا و پیامبر)".

قرآن حکیم به نقل از جلد چهارم تفسیر المیزان


پی نوشت:

1. مجددا "وَ یَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض" نباشیم

2. سر ارادت ما و آستان حضرت دوست . چشم

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۰۴:۳۹
آبجی خانوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً

ای کسانی که ایمان آورده اید، بر شما حلال نیست زن ها (ی شوهر مرده) را به اکراه (همانند اموال شوهرانشان طبق سنّت جاهلیت ) به میراث برید ، و حلال نیست زنانی را که شما وارث آنها هستید از ازدواج مانع شوید تا ارثشان را شما ببرید و (نیز) آنها را (که همسر شمایند) در تنگنا قرار مدهید تا پاره ای از آنچه به آنها (به عنوان مهر) داده اید (از دستشان بیرون) ببرید مگر آنکه کار زشت آشکاری (مانند نشوز و زنا) مرتکب گردند (که در این صورت می توانید با تضییقات حلال چیزی بگیرید ) و با آنان به نیکی معاشرت کنید ، و اگر از آنها کراهت دارید (باز هم با آنان بسازید، زیرا) بسا هست که شما چیزی را مکروه دارید و خدا در آن خیر فراوانی قرار می دهد.

وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَکانَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً

و اگر خواستید همسری را به جای همسری (همسر پیشین) تبدیل کنید و یکی از آنان را ( که می خواهید رها کنید ) مال فراوانی (به عنوان مهر) داده اید ، چیزی از آن را پس مگیرید ، آیا آن را از روی بهتان و افترا و گناهی آشکار می گیرید؟! (طبق سنت جاهلیت که به آنها افترا می بستند تا مجبور شوند و از مهرشان دست بردارند.)

وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضی‏ بَعْضُکُمْ إِلی‏ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً

و چگونه آن را بازپس می گیرید در حالی که شما (با تماسّ جسمی و روحی) به یکدیگر رسیده اید و آنان از شما پیمانی محکم ( به وسیله عقد ازدواج ) گرفته اند!

سوره نساء ، آیات 19 -21


19. خداوند در این آیه به مردان دستور می دهد که با همسرانشان به طور شایسته رفتار کنند. در روایات نیز تاکید فراوان بر این مطلب شده است.  از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که" هر که همسری برای خویش گرفته، پس باید او را گرامی بدارد" و همچنین نقل شده" ملعون است، ملعون است آن که حقوق افراد تحت سرپرستی اش را ضایع کند. در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم "خدا رحمت کند کسی را که بین خود و همسرش رابطه نیک برقرار کرده (و خوش رفتار) باشد".

20. در شان نزول این آیه آمده است که پیش از اسلام، رسم بر این بود که اگر میخواستند همسر سابق را طلاق بدهند و ازدواجی کنند برای فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافی عفت متهم می کردند و بر او سخت می گرفتند تا حاضر شود مهر خویش را که معمولا پیشتر دریافت می شد، پس بدهد و طلاق بگیرد و همان مهر را برای همسر دوم قرار می دادند. این آیه نازل شد و به شدت از این کار زشت جلوگیری و آن را نکوهش کرد. (ضمن اینکه در اکثر موارد مهر نه به خود زن بلکه به پدرش پرداخت می شد و برای زن مالکیتی بر مالش قائل نبودند).

21. در ذیل این جمله که می فرماید "آنان از شما پیمانی محکم گرفته اند"، از امام باقر (ع) روایت شده که فرمود:" منظور از پیمان ، همان جملاتی است که با آن عقد ازدواج را می بندند".

قرآن حکیم به نقل از وسائل الشیعه و تفسیر نمونه و المیزان


پی نوشت :

1. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود : زندگی اسلامی که هیچ ، حتی طلاق گرفتن اسلامی هم بلد نیستیم.

2. آیات قبل مربوط به ارث بود و آیه بعد مربوط به ازدواج موقت. کاش مصداق آیه 150 همین سوره شریفه نباشیم که فرمود "وَ یَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض"

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۰۴:۴۵
آبجی خانوم

این مطلب رو که خوندم یاد صحبت های استاد آ... در مورد اسرائیلیات افتادم. از آدم ابولبشر (علیه السلام) گرفته تا حضرات نوح و موسی و داوود و سلیمان و عیسی (علیهم السلام) و همین طور رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم). یادم هست یک جایی هم استاد مطیعی در  مبحث تاریخ اسلام داشتند در مورد اسرائیلیات راه پیدا کرده به کتب بعضی فرق اسلامی و نقش این تحریفات و اکاذیب نسبت داده شده به رسول الله (س) در توهین هایی که امروز جامعه غرب به اسم آزادی بیان به پیامبر (س) میکنه صحبت می کردند.

چندی پیش هم در سفرنامه ایتالیا یک خانم ایرانی این متن را دیدم : "از دیدگاه مسلمانان، داوود به عنوان پیامبر و فرستاده خدا شناخته می شود در حالیکه از دیدگاه مسیحیان، پادشاهی دادگستر بوده که در عین خصایص والای انسانی به تبع انسان بودنش، جایزالخطا و دارای نقاط تاریکی در زندگی خود بوده. و جالب اینکه اتفاقا" همان نقاط تاریک که بنده از ذکر آنها معذورم، دستمایه بسیاری از آثار هنری و نقاشیها در اروپا از رنسانس تا امروز بوده. اینجاست که گاهی آدم به دموکراسی و آزادی بیان موجود در غرب غبطه می خورد."

در مورد آزادی بیان که باز بر می گردیم به همون لینک ذکر شده در بالا اما در مورد باقی مطلب ...

هنر بعد از رنسانس تونست به تحریفات تجلی بده و در واقع با ابزار تجسم دادن، اونها رو ملکه ذهن مخاطب کنه تا جایی که امروز نه تنها در فلسفه ادیان غرب بلکه در بطن جوامع غربی دیگه اثری از قداست و عصمت برای مفاهیم الهی باقی نمانده. همون چیزی که امروز در کشورهای اسلامی هم گروهی زیادی مشغول به انجامش هستند ، در ایران خودمون هم افرادی مثل عبدالکریم سروش با نفی عصمت و زیر سوال بردن جنبه وحیانی قرآن همین مسیر رو در پیش گرفتند. و البته اهمیت این خوش خدمتی تا اون جا هست که نامش در لیست صد روشنفکر برتر جهان قرار بگیره ، حتی بالاتر از نوام چامسکی.

یادم هست وقتی معلم دوران راهنمایی مون از عصمت پیامبران و ائمه معصومین (علیهم السلام) می گفت ، در جواب پرسش "چرا؟" پاسخ ساده و واضحی داد: خود شما تذکر کسی که خودش مرتکب همون اشتباه شده باشه می پذیرید؟

حالا اگه عصمت انبیا ( یعنی حتی ممکن الخطا نبودن) جاش رو به جائز الخطا بودن بده اونوقت نه تنها بشر از هیچ فرمان الهی ای اطاعت نمیکنه بلکه راه برای بروز اون آزادی بی حد و حصر شیطانی هم باز میشه ...

پی نوشت :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذینَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً أُولئِکَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ

ای پیامبر ، کسانی که در کفر شتاب می ورزند، تو را غمگین نسازند [چه] از آنان که با زبان خود گفتند: «ایمان آوردیم» و حال آنکه دلهایشان ایمان نیاورده بود، و [چه] از یهودیان [آنان] که [به سخنان تو] گوش می سپارند [تا بهانه ای] برای تکذیب [تو بیابند] و برای گروهی دیگر که [خود] نزد تو نیامده اند خبرچینی [جاسوسی] میکنند، کلمات را از جاهای خود دگرگون می کنند [و] می گویند: «اگر این [حکم] به شما داده شد، آن را بپذیرید، و اگر آن به شما داده نشد، پس دوری کنید.» و هر که را خدا بخواهد به فتنه درافکند ، هرگز در برابر خدا برای او از دست تو چیزی بر نمی آید. اینانند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک گرداند. در دنیا برای آنان رسوایی ، و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود.

(سوره مائده آیه 41 - از آیات مربوط به تحریفات منافقین و اسرائیلیات یهود)

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۲۲
آبجی خانوم

دهکده ای سرخ پوست نشین در مکزیک هست که در آن مرغهای زرین پر بسیار زیادی زندگی میکنند. اسم این دهکده، دهکده مرغهای زرین پر است و خوراک آن پرنده ها شیره گلهاست. درباره این مرغها و کمکی که به آدمها کردند،افسانه ای هست که در این کتاب میخوانید: یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزی روزگاری کشاورزی بیرون دهکده مرغهای زرین پر زندگی میکرد که یک زن و سه بچه داشت. یک دختر و دو پسر. صبح زود وقتی خروسها میخواندند، زن و شوهر از خواب بیدار میشدند و دوش به دوش هم در مزرعه کار میکردند. زمین را شخم میزدند و دانه میپاشیدند. وقتی ساقه ها جوانه میزدند و گندمها میرسیدند آنها را خرمن میکردند و به آسیاب کنار مزرعه شان میفروختند. یک سال مثل همیشه وقتی زمین را شخم زدند و تخم پاشیدند و وقتی ساقه های گندم سبز شدند به انتظار باران نشستند تا ساقه ها جوانه بزند. زن و شوهر هر روز به آسمان نگاه میکردند تا ابری ببینند اما خبری از ابر نبود. از صبح تا غروب فقط خورشید گرم و درخشان در آسمان بود. مرد کشاورز با حسرت به ساقه های گندم که رفته رفته رنگشان زرد میشد و به شکل کاه در می آمد نگاه میکرد. حتی بوته های کاکتوس دور و بر مزرعه هم از بی آبی رنگشان قهوه ای شده بود. آب رودخانه هم کم شده بود. همه گلها پژمرده و شیره شان خشک شده. مرغهای زرین پر چیزی برای خوردن نداشتند خیلیهایشان از گرسنگی مردند. یک روز زن به شوهرش گفت: بیچاره پرنده ها! فکری به حالشان بکنیم.

زن و شوهر نقشه ای کشیدند. مرد دو سطل را به دو طرف چانچو بست و آن را به دوش کشید و راه افتاد طرف رودخانه کم آب و سطلها را از آب پر کرد. وقتی به خانه برگشت زنش با آب و خاک کاسه هایی گلی شکل گل ساخت.کاسه ها را گذاشت جلوی آفتاب تا خشک شوند، بعد با کمک بچه ها آنها را با رنگهای گوناگون به شکل گل رنگ کرد. بعد با مقداری شکر و آب شربت درست کرد و آن را در کاسه ها ریخت. بچه ها کاسه های رنگ شده را به بوته های دور و بر مزرعه بستند. چیزی نگذشت که مرغهای زرین پر آمدند و شربت توی کاسه را به جای شیره گلها خوردند. مرد کشاورز هر روز از رودخانه آب می آورد و زنش شربت درست میکرد و بچه ها آنها را در کاسه ها میریختند و به این ترتیب مرغهای زرین پر نجات پیدا کردند. زن و شوهر هم خوشحال بودند هم غمگین. خوشحال بودند که پرنده های چیزی برای خوردن دارد و غمگین چون خودشان چیز زیادی برای خوردن نداشتند. گندمها نرسیده بود چیزی برای فروختن نداشتند. پرنده ها نگرانی زن و شوهر را فهمیدند. از بوته ها دور شدند و روی مزرعه خشک شده نشستند. هر پرنده تکه کاهی را به منقار گرفت و آن را آورد جلو پای زن ریخت. زن همین طور آنها را نگاه میکرد که پرنده ها دست به کار شدند. پرنده ها تند تند تکه های کاه را به هم بافتند و شکلهای قشنگی میساختند. زن بچه ها و شوهرش را صدا زد و گفت: خدا را شکر بیایید و ببینید پرنده ها دارند به ما نشان میدهند که باید چه کار کنیم.

همه با هم ساقه های خشک گندمها را که دیگر کاه شده بود از مزرعه آوردند و جلوی خانه کپه کردند. آن وقت زن به آنها نشان داد که چطور کاهها را ببافند. زن و شوهر و بچه ها شب و روز کاهها را بافتند و آنها را به شکلهای گوناگون پرنده و حیوان و آدم در آوردند. پدر گفت: اینها را روز جشن که همه مردم در میدان ده جمع میشوند میفروشیم و با پولش هر چه لازم داریم میخریم. روز جشن میدان ده پر از جمعیت شده بود. مردم با تعجب به بافته های مرد و زن کشاورز نگاه میکردند و آنها را میخریدند. همه بافته های آنها فروش رفت و درآمد مرد کشاورز از هر سال بیشتر شد. آنها هر چه را که لازم داشتند خریدند برای بچه ها هم کلی شیرینی خریدند. چند هفته بعد باران بارید. همه خوشحال بودند چون میدانستند باز هم گندمها و گلها سبز میشوند و گلها به اندازه کافی برای مرغهای زرین بال شیره خواهند داشت. از آن پس آنها هر سال وقتی گندمها را درو میکردند با کاه شکلهایی زیبا میساختند. بچه ها و بچه های آنها هنوز که هنوز است هدیه پرنده های زرین بال را به یاد دارند.

پی نوشت :

قبل از هر چیز اول این فیلم چند ثانیه ای رو ببیند.

1. دیروز وقتی صفحه این خانم که تو فلوریدای آمریکا زندگی میکنه و به خاطر علاقه ای که به این پرنده داره با این روش ازشون فیلم و عکس میگیره رو دیدم، یاد کتاب قصه ای افتادم که تو هشت سالگی با مادر خریده بودیم. این پرنده های دو گرمی به خاطر پرهای رنگی شون به زرین پر مشهورند و به خاطر سرعت بالای بال زدنشون به مگس خوار یا مگس سان. خلاصه خیلی نازند.

2. پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: "زنى تشنه از راهى مى گذشت، چاهى دید. داخل آن شد، آب نوشیده و بیرون آمد. در کنار چاه، سگى را دید که از تشنگى له له مى زد. با خود گفت: حال این سگ، چون حالِ من است. به داخل چاه برگشت، کفش خود را پر آب کرد و به دهان سگ گرفت تا سیراب شد. خداوند به سبب این عمل، او را آمرزید". سؤال شد که آیا خوبى کردن به حیوانات، پاداش دارد؟ فرمود: "آرى! براى خنک کردن هر صاحب جگرِ تشنه اى، اجرى است". (روى مسلم أن النبى(صلى الله علیه وآله) قال: "بینما امرأة تمشى بفلاة من الأرض اشتد علیها العطش فنزلت بئر فشربت ثم صعدت فوجدت کلباً یأکل الثرى من العطش؛ فقالت لقد بلغ بهذا الکلب مثل الذى بلغ بى! ثم نزلت البئر، فملأت خفها و أمسکها بفیها ثم صعدت فسقته؛ فشکر الله لها ذالک و غفر لها". قالوا یا رسول الله أ وَ لنا فى البهائم أجر؟ قال (صلى الله علیه وآله):" نعم فى کل کبد رطبة أجر". مجلسى، بحارالانوار، ج 65، ص 65، ذیل ح 24)

کاش حواسمون باشه که هر چیزی جای خودش رو داره در این عالم و طبیعت. از اونجایی که افراط و تفریط جزئی از زندگی بعضیهامون شده یا با کفش و چوب و سنگ میفتیم به جان حیوون یا برش میداریم میاریم تو رختخواب.

3. کاش یکم از هوش و همت اقتصادی این پرنده ها تو سر بعضیامون بود.

4. کاش یکی به گوش کانون پرورش فکری کودکان برسونه کتاب های قدیمیش رو تجدید چاپ کنه به جای این کتابهایی فعلی که نه محتوای قابل قبولی دارند و تصویرگری جذابی.
۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۲۸
آبجی خانوم

فرمود :

ﻣﺎ أوذی ﻧﺒﻲ ﻣﺜﻞ ﻣﺎ أوذﻳﺖ

ﻫﯿﭻ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮی ﺑﻪ اﻧﺪازه ﻣﻦ آزار و اذﯾﺖ ﻧﺪﯾﺪ.


و خدایش فرمود:

ﻗُﻞ ﻣﺎ اَﺳﺄﻟُﮑُﻢ ﻋَﻠَﯿﻪ ِ ﻣِﻦ اَﺟﺮ إﻻ ﻣَﻦ ﺷﺎء َ اَن ﯾَﺘﺨِﺬ َ إﻟﯽ َرﺑﻪ ﺳﺒﯿﻼ (57ﻓﺮﻗﺎن). ﺑﮕﻮ ﻣﻦ از ﺷﻤﺎ ﻫﯿﭻ اﺟﺮی ﺑﺮای رﺳﺎﻟﺘﻢ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻪ ﺳﻮی ﭘﺮوردﮔﺎر ﺧﻮﯾﺶ راﻫﯽ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﺪ.

ﻗُﻞ ﻻ أﺳﺄﻟُﮑُﻢ ﻋَﻠَﯿﻪ ِ اَﺟﺮا إﻻ اﻟﻤَﻮَدة َ ﻓِﯽ اﻟﻘُﺮﺑﯽ (23ﺷﻮری). ﻣﻦ از ﺷﻤﺎ ﻫﯿﭻ اﺟﺮی ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﻣﮕﺮ ﻣﺤﺒﺖ ورزی ﺑﻪ ﻧﺰدﯾﮑﺎﻧﻢ.

ﻗُﻞ ﻣﺎ ﺳَﺌَﻠﺘُﮑُﻢ ﻣِﻦ اَﺟﺮ ﻓَﻬُﻮ َ ﻟَﮑُﻢ (47ﺳﺒﺄ). ﺑﮕﻮ ﻣﻦ ﻫﺮ آﻧﭽﻪ اﺟﺮ از ﺷﻤﺎ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮدﺗﺎن اﺳﺖ.


ما

خودِ ما

سپاسگزار رسالش بودیم؟!

اصلا یادمان بود باید از مردی که نور خدا را باز در دل بشریت روشن کرد سپاسگزار باشیم؟

***

آقا :

امروز بشریت به دو جریان ناشی از بعثت نیاز تام دارد: یکی برانگیخته‌ شدن فکر و اندیشه است و یکی تهذیب اخلاق .

اگر این دو تأمین شد، خواسته‌ های دیرین بشریت تأمین خواهد شد؛ عدالت تأمین خواهد شد، سعادت تأمین خواهد شد، رفاه دنیا تأمین خواهد شد. مشکل اساسی در این دو بخش است. (۱۳۹۱/۳/۲۹)

***

دریافت مبحث شیرین عیدی

سوره علق رو که همه خوندیم و میدونیم اولین آیات نازل شده بر پیامبر (ص) از این سوره بود. این فایل رو هم من از دوستی عیدی گرفتم و میخوام عیدیم رو با دوستان تقسیم کنم. عیدتون مبارک و التماس دعای عاقبت به خیری

حرف هایی از سوی خدا

اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمة الزهرا(س)

  اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۱۳
آبجی خانوم

در حدیث نبوی وارد است که از برای برادران مومن بر یکدیگر سی حق است که آدمی بریء الذمه نمی شود مگر با بجا آوردن آنها و یا آنکه از او عفو نماید و از تقصیر او در اداء حقش در گذرد.

1. اگر گناهی در حق او از برادر مومن سر زند یا تقصیری از او صادر شود از او بگذرد. 2. اگر غریب باشد دلداری او کند و با او مهربانی نماید. 3. چنانچه بر عیبی از او واقف باشد بپوشاند. 4. اگر لغزشی از او به وجود آید چشم از او بپوشاند. 5. اگر عذرخواهی نماید عذر او را بپذیرد. 6. اگر کسی غیبت برادر مومنی را کند او را منع نماید. 7. آنچه خیر او را بداند به او برساند و پند و نصیحت از او باز نگیرد. 8. دوستی او را محافظت کند و شرایط دوستی را به جا آورد. 9. حقوق او را منظور داشته باشد. 10. اگر مریض باشد او را عیادت کند. 11. به جنازه او حاضر شود. 12. هر وقت او را بخواند اجابت کند. 13. اگر هدیه ای از برای او فرستد قبول کند. 14. اگر با او نیکی کند مکافات کند. 15. اگر نعمتی از او برسد شکر آن را به جا آورد. 16. یاری او را نماید. 17. ناموس و عرض او را در اهلش محافظت کند. 18. حاجت او را بر آورد. 19. آنچه از او سئوال نماید رد ننماید. 20. اگر عطسه کند تحیت او نماید. 21. گمشده او را راه نمائی کند. 22. سلام او را جواب گوید. 23. با او به گفتار نیک تکلم نماید. 24. نعمت های او را نیکو شمارد. 25. قسم های او را تصدیق کند. 26. با او دوستی کند و از دشمنی او احتراز کند. 27. او را یاری کند، خواه ظالم باشد یا مظلوم، و یاری او در وقت ظالم بودن این است که او را از ظلم ممانعت کند و در وقت مظلوم بودن، آنکه او را اعانت کند. 28. او را تسلیم دشمن نکند و خوار نگرداند او را به تنها گذاشتن. 29. از برای او دوست داشته باشد آنچه را از برای خود دوست داشته باشد از نیکی ها. 30. از برای او مکروه شمارد آنچه از برای خود مکروه می شمارد از بدی ها.


پی نوشت :

پست چند روز قبل در مورد هدیه یادتون هست. دیروز دایی آخری اومده بودند خونه مون. کلی شرمنده کردند و جای شما خالی هم کتاب گرفتیم هم عیدی هم کادو هم سوغاتی ، و این کتاب گل سر سبدش بود. خلاصه کلی ذوق و این حرفا. خدا کنه از کل این کتاب بتونم همین یک صفحه متن بالا رو به کار ببندم .

۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۹
آبجی خانوم

دریافت

رقت عیناى شوقاً ، و لطیبة ذرفت عشقاً

فأتیت الى حبیبی ، فاهدأ یا قلب و رفقا

صلی علی محمد (ص)

السلام علیک یا رسول الله

السلام علیک حبیبی یا نبى الله

قلبٌ بالحق تعلق ، و بغار حِراء تألق

یبکى یسأل خالقه ، فأتاه الوحى فأشرق

اقرأ اقرأ یا محمد (ص)

السلام علیک یا رسول الله

السلام علیک حبیبی یا نبى الله


چشمانم از شوق آماده ی گریستن شد و برای مدینة النبی عاشقانه گریان شد

به سوی حبیبم آمدم ، پس ای قلب آرام گیر و همراهی کن

بر محمد (ص) درود و صلوات بفرست

سلام بر تو ای رسول خدا

سلام بر تو ای حبیب من و ای نبی خدا

قلبی که با حق درآمیخت ، و در غار حرا درخشان شد

گریان خالقش را می خواند ، پس وحی بر او نازل شد و نورانی گشت

بخوان بخوان ای محمد (ص)

سلام بر تو ای رسول خدا

سلام بر تو ای حبیب من و ای نبی خدا


پی نوشت :
1 - چند روز قبل وقتی اخبار داشت از حنانه خانم میگفت، دختر هشت ساله حافظ کل قرآن که اجازه انتشار قرائتش از کل قرآن را از آقا گرفته، و با صوت دلنشینش همه را متعجب کرده است، یاد حرف آن قاری بین المللی افتادم که برایمان میگفت با اینکه ما همیشه در مسابقات بین الملی حرف اول را میزنیم ولی چون از نظر تعداد حفاظ کمتر هستیم وهابی ها میگویند شما شیعیان به دلیل شرک تان! مصداق آیه ختم الله علی قلوبهم هستید و نمیتوانید کلام خدا را حفظ کنید.
2 - حنانه خانم خلفی این تواشیح زیبا را در نمازخانه خبرگزاری تسنیم قرائت کردند . اصل شعر متعلق به یکی از آهنگ های جناب ماهر زین هست. بدیهی هست که موسیقی در برابر تواشیح هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۰۱
آبجی خانوم
" یَا رَسُولَ اَللَّه ... فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ "



آجرک الله یا بقیه الله
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۳:۰۵
آبجی خانوم