... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

روزی که جنگ تمام ، نشد

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ب.ظ

در حالی‌ که ٢٧ سال از جنگ گذشته، حال‌ و احوال جبهه و روزگار جنگ چقدر سراغتان می‌آید؟

ماجرا هنوز برایم زنده است، چون جنگ هنوز ادامه دارد. درست است که سی‌ و چند سال از انقلاب می‌گذرد، ولی اتفاقاتی که امروز در منطقه می‌افتد، نشان می‌دهد که جنگ هنوز ادامه دارد! گاهی در تلگرام می‌بینم بچه‌ها می‌گویند ایران یک قلعه است! قلعه‌ها هم یک محدوده بیرون از خود دارند که به آن «بَرَز» می‌گویند. سرباز آنجا می‌ایستد، پای دیوار قلعه نمی‌ایستد که مبادا قلعه دچار ضربه شود. امروز بچه‌های ما دارند جلوتر از قلعه می‌جنگند والا داعش الان پشت دروازه ما و در حال تو آمدن بود. برای همین بحث جنگ زنده و خیلی هم جدی است. هر وقت هم که بحث جدی‌تر شده و خبر از قصر شیرین آمده که ممکن است از آنجا وارد شوند، همه‌مان دیدیم که خوف برمان داشته. جنگ برایم هنوز زنده است. قاسم سلیمانی زنده است و مسیر، مسیری است که هنوز ادامه دارد. یک وقتی فکر می‌کردیم یک روز که جنگ تمام شد، این عده بر می‌گردند به پادگان‌ها و سر زندگی‌شان می‌نشینند، اما می‌بینید که چنین خبری نشد. جنگ هنوز ادامه دارد و هیچ کاری هم نمی‌ شود کرد و به بدترین شکلش هم دارد اتفاق می‌افتد.

و شما خودتان را مسئول می‌دانید که هنوز از این جنگ فیلم بسازید؟

خدا کند تا حالا معلوم شده باشد که ابراهیم سرباز صادق این کشور است و اگر کیان این کشور به خطر بیفتد با همه وجود می‌جنگد.

+ گفتگوی روزنامه شرق با ابراهیم حاتمی کیا

پی نوشت :

وقتی از مهاجرانی در عین تقابل دیدگاه تعریف کرد یاد شهید آوینی می افتم که علیرغم تمام اعتراضات ، مقالات نویسندگان مخالف رو هم در سوره چاپ کرد. وقتی به فضای فرهنگی سینما انتقاد میکنه یاد خاطرات فراستی می افتم از عصبانیت های رک و صریح آوینی از بعضی تولیدات ، ولو وسط جلسه اکران. و وقتی از دلواپس نبودن ها شکوه میکنه، یاد نامه سید در جواب سخنرانی باغی انقلاب می افتم و ...
اعتراف میکنم هنوز هم رای حاتمی کیا به روحانی برام در جایگاه تضاد با هویتش قرار داره.

نظرات  (۲)

۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۳۸ مردی بنام شقایق ...
سلام

شخصیت جالبی داره

شاید بخاطر بعضی تضادها
شاید بخاطر بعضی شباهتها
حاتمی کیا همونیه که وقتی از کرخه تا راین رو ساخت صد صفحه پرونده براش ساختن بردن دفتر رهبری که این ضد انقلابه!
حاتمی کیا رو خیلی راحت میشه شناخت وقتی امثال پناهایان میگن بسیجی غلط کرده مثل حاج کاظم آژانس شیشه ای باشه و مشکل ساز بشه. 
حاتمی کیا از جنس خیلی ها نیست برای همین خیلی ها دوست دارند به زور داخل برخی دایره ها ببرندش و محصورش کنند. وگرنه هم فکرش هم نوع نگاهش با اونچه که خیلیها میخوان بهش نسبت بدن تفاوت داره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">