... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

آیا زن میتواند قاضی و مجتهد بشود؟ اگر نه، چرا؟ و طبق حدیث «زن ناقص‌العقل است»، آیا با آزادی زن منافات ندارد؟

اوّلاً این کسی که این سؤال را کرده، خیلی بیسلیقگی کرده. این حرف اوّل. توی این همه سؤال، توی این همه حرفِ لازم، یکهو چسبیده به این که زن میتواند قاضی بشود یا نه؟ خب، حالا بفرمائید ببینم توی این خانم‌های تحصیل‌کرده، تحصیلات حقوق عالیه کی دارد که برود قاضی بشود؟ توأم با عدالت کامل که شرط قاضی است، کی دارد؟ یک وقت شما پنجاه تا زن تحصیل‌کرده‌ی حقوق‌دان دارای شرائط دیگرِ قاضی آن‌جا قطار دارید، ردیف کرده، بعد میپرسید آقا این‌ها چرا نمیتوانند قاضی بشوند؟ خب، این یک جای سؤال [دارد]. بنده هم جوابش را میدهم، اما وقتی چنین چیزی زمینه ندارد، موضوع ندارد، این چه سؤالی است که این‌طور این سؤال‌کننده‌ی عزیز ما بیسلیقگی به خرج دادند این را مطرح کردند.

اما در عین ‌حال، به قول امیرالمؤمنین «[اما بعد] فَلَکَ حَقُّ الْمَسْألَةِ» سؤال کردید، بنده باید جوابش را به‌هرحال بدهم. اگر هم وقت گرفته میشود، به گردن آن برادر یا خواهری که این سؤال را به من داده. نه آقا. زن قاضی و مجتهد نمیتواند بشود. هر مردی هم قاضی و مجتهد نمیتواند بشود. مجتهد چرا، مرجع تقلید نمیتواند بشود. مجتهد یعنی کسی که درس خوانده قدرت استنباط پیدا کرده، این چه مرد، چه زن اشکالی هم ندارد برود بشود، اما مرجع تقلید نمیتواند بشود. یعنی دیگران از او تقلید نمیتوانند بکنند. هر مردی هم نمیتواند بشود. قاضی چندین شرط دارد. مرجع تقلید چندین شرط دارد. صدی هشتاد نود مردها هم این شرط‌ها را ندارند، صدی نودوپنج هم ندارند. اما اگر جائی فرض کردیم که کسانی این شرائط را داشته باشند، اما جزو خانم‌ها و زن‌ها باشند، آن وقت نمیشود. چرا؟ ها. نکته‌اش [نامفهوم‌] در یک کلمه‌ی کوتاه عرض میکنم.

نکته‌ی این حکم الهی این است که قضاوت، یک منصبی است که احتیاج دارد به این که انسان خشک و قاطع باشد. خشک بودن و تحت تأثیر عواطف قرار نگرفتن، چیزی است که به طور معمول زن‌ها این را ندارند و این نقطه‌ی قوت زن است نه نقطه‌ی ضعف زن. این را توجه داشته باشیم. زن اگر عواطفش جوشان و احساساتش پرخروش نباشد، عیب است. کمال زن در غلبه‌ی عواطف اوست و این به دلیل این است که شغل اوّل زن تربیت فرزند است. نمیگوئیم شغل دیگر نداشته باشد، داشته باشد. میتواند، هیچ مانعی ندارد داشته باشد. اسلام مانع نیست، اما اوّلین و اساسی‌ترین و پراهمیت‌ترین شغل زن، مادری است. اگر رئیس جمهور هم بشود، اهمیتش به قدر اهمیت مادری نیست. من اگر بتوانم تشریح کنم، وقت میبود و میگفتم که مادر بودن چقدر اهمیت دارد؛ یک مادر خوب بودن، قبول میکردید که از ریاست جمهوری هم بالاتر است اهمیت و ارزشش. برای این کار عاطفه لازم است. خدا این موجود را با این عواطف خروشان آفریده تا مادری لنگ نماند. اگر مادری لنگ بماند، نسل انسان منقطع میشود. یا انسان‌هائی که به جامعه وارد میشوند، انسان‌های کامل و درست و حسابی و معتدلی نخواهند بود. برای این منظور خلق شده. حالا شما میخواهید این موجودی که خدا برای خاطر همین موضوع او را عاطفی آفریده، بگذارید در رأس یک شغلی که بی عاطفه‌گی میخواهد؟ قاطعیت و خشونت میخواهد؟ خشک بودن میخواهد؟ این را خدای متعال قبول ندارد. مجتهد جامع‌الشرائطی که مرجع تقلید میشود نیز همین‌طور. مرجع تقلید باید تحت تأثیر هیچ احساس و عاطفه‌ای قرار نگیرد و این چیزی است که به طور متوسط و معمول در مردها بیشتر است از زن‌ها به این دلیل.

اما آنی که گفتند زن ناقص‌العقل است، این نخواستند بگویند که زن خدای نکرده قوه‌ی ادراک ندارد، هرگز. بسیاری از زنان از بسیاری از مردان سطح شعور و درکشان به مراتب بالاتر است؛ نه یک ذره دو ذره. من در تفسیر این جمله در نهج‌البلاغه یک بیانی کردم که این بعد هم منتشر شده. شاید هم شماها بعضیتان دیده باشید. دو احتمال درباره‌ی این هست که یکی از این دو احتمال را من این‌جا ذکر میکنم و آن این است که نظر امیرالمؤمنین در «هن ناقصات العقول‌[ان النساء نواقص الایمان نواقص الحظوظ نواقص العقول/128نهج‌البلاغه/ خطبه 80]» به طبیعت زن نیست، بلکه به زنی است که تحت تأثیر فرهنگ ستم‌آلود تمام طول تاریخ که نسبت به زنان این فرهنگ، همیشه توأم با ظلم و ستم بوده، ناقص بار آمده. در زمان امیرالمؤمنین زن در همه‌ی جوامع بشری، نه فقط در میان عرب‌ها، مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا کند. نه ممکن بود در میدان‌های... و صدای انفجاری که ششم تیر شصت در مسجد ابوذر تهران پیچید

پی نوشت :

صد هزار مرتبه شکر که هستی تا برام از +زن مسلمان ایرانی بگید . دلم میخواد امشب برای سلامتی مولا صاحب الزمان عج و حضرت پدر صدقه بدم. دوستان هر کی هست یسم الله. سنگین هم در نظر نگیرید. از فرستادن یک صلوات تا گذاشتن چهار تا شکلات تو جیبتون دادنش به کوچولوهای اطرافتون تو مراسم احیای امشب. (اینجا هم لازم نیست چیزی ثبت کنید، بسم الله رو تو دلتون بگید)

+متن جلسه پرسش و پاسخ

+اولین عیدی به جمهوری اسلامی

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۴
آبجی خانوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْر

وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ

به نام خداونده بخشنده و مهربان. ما قرآن را در شب قدر که امور جهان هستى در آن مقدر مى گردد ، بر تو فرو فرستادیم. و چه چیز تو را آگاه کرده است که شب قدر چیست و چه عظمتى دارد ؟ شب قدر براى عبادت خدا از هزار ماه بهتر است . در آن شب ، فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان فرود مى آیند تا هر امرى را تدبیر کنند و آن را سامان دهند . آن شب تا دمیدن سپیده براى بندگانى که به خدا روى مى آورند شب سلامت و دریافت رحمت اوست .
سوره مبارکه قدر
پی نوشت :
* لیلة القدر، لیلة القدر، لیلة القدر یعنی چی؟ "اللیلة فاطمة و القدر الله . فمن عرف فاطمة ، فقد عرف لیلة القدر". آری امام صادق علیه السلام فرموده بود +شب ، فاطمه (سلام الله علیها) است . فاطمه ، فاطمه ، فاطمه . چه قدری دانستند ...

** علی (علیه السلام) بی تو چه کرد. بی تو فاطمه. یاد نهج البلاغه در دستان حضرت پدر می افتم. نهج البلاغه ام کجاست، میخواهم به یاد سالهای که علی گفت و این مردمان تنها داغ بر دلش نهادند +شقشقیه بخوانم. آه علی ، علی ، علی. ای منادی بگو بگو +تهدّمت واللَّه ارکان الهدی ، به خدا قسم پایه‌های هدایت ویران شد ...

*** ای مظلوم مقتدر ،ای معصوم ترین مظلوم ، ای مظلوم ترین معصوم . منادی بگو ، بگو که علی ستون هدایت بود. بگو. بگو که فردا سوال مردمان شام " مگر علی نماز می خواند " خواهد شد. بگو منادی، بگو . فردا که مرد کیسه نان و خرما به دوش، نیمه شب درد خانه مساکین را نزند، بیوه زنان کوفه خواهند فهمید مرد مهربان نیمه شب همان علی ای بود که لعنش می کردند. آه کوفه آه کوفه ، این یتیمان که ز اطعام علی سیر شدند، کربلا، گوشه گودال، همه شیر شدند ...

**** یک نفر از پسِ فرداهای تاریخ ندا میدهد علی از پشت نمیزند، از پشت نمیزند، نمیزند. مسلم بود، مسلم بود در پستوی خانه هانی، به علی اقتدا کرد. ای مرد که پینه بر پیشانی داری و شمشیر با نیت قربة الی الله به زهر کشیده ای ، این مرد علی ست ، همسر زهراست ، وصی رسول الله (صلی الله علیه و آله) ست ، قسیم النار و الجنه ست ... چه می گویم. گویا فراموش کردم +حکمیت بهانه ای بیش نبود، همه چیز از غدیر شروع شد. نه! نه! غدیر روز اتحاد کینه ها بود. همه چیز از "و اَنْذِر عشیرتک الاقربین" شروع شد ، از همان روز اول ...

***** اللهم عجل لولیک الفرج ، اللهم عجل لولیک الفرج ، اللهم عجل لولیک الفرج . خدایا نه حجتت را به ما ، بلکه ما را به حجتت برسان . آمین یا رب العالمین بحق فاطمة الزهرا

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۴:۰۹
آبجی خانوم

نشسته بودیم سر سفره افطار

گفت دیدی چه کردند و گفتند برای این طفلکی ها

گفتم کدام طفلکی ها؟

گفت همین سربازان کشته شده در تصادف

گفتم خدا رحمتشان کند و به خانواده هایشان صبر دهد ولی این ها که امروز آه و ناله می کنند همان هایی نیستند که وقتی جوان مثل دسته گل مردم از سوریه لای کفن بر می گردد می گویند به درک یک افراطی و دلواپس کمتر. این ها همان ها نیستند که وقتی نام شهدای گمنام دفاع مقدس می آید روی بی غیرتی را سفید می کنند و می گویند می خواستند نروند. این ها همان ها هستند ، چه شده است که یک هو سرباز وطن عزیز شده است برایشان. آنها را که سال فتنه ، همین ها کشتند و شکنجه کردند و وسط خیابان به باد کتک گرفتند و عریانش کردند، سرباز نبودند!

مادر گفت ادامه ندهید

و سکوت کردیم تا داغ ها تازه تر نشود

روحت شاد سربازِ سر باز

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۲ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۳
آبجی خانوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ قیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَریقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی‏ أَجَلٍ قَریبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی‏ وَ لا تُظْلَمُونَ فَتیلاً

أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدیثاً

آیا ندیدی کسانی را که [پیش از اعلام حکم جهاد] به آنان گفته شد: [چون زمینه جنگ فراهم نیست] دست از جنگ بازدارید و [در این شرایط] نماز را بر پا دارید و و زکات بپردازید. ولی هنگامی که جنگ بر آنان لازم و مقرّر شد، ناگاه گروهی از آنان مانند ترس از [عقوبت] خدا یا ترسی سخت تر از آن، از مردمِ [مُشرک] ترسیدند و گفتند: پروردگارا! چرا جنگ را بر ما لازم و مقرّر کردی؟ و چرا ما را تا زمانی نزدیک [که زمان مرگ طبیعی است] مهلت ندادی؟ بگو: متاع دنیا اندک ، و آخرت برای آنان که تقوا ورزیده اند بهتر است و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.

هر کجا باشید هر چند در قلعه های مرتفع و استوار ، مرگ شما را درمی یابد. و اگر خیری [چون پیروزی و غنیمت] به آنان [که سست ایمان و منافق اند] برسد ، می گویند: این از سوی خداست. و اگر سختی وحادثه ای [چون بیماری ، تنگدستی ، شکست وناکامی ] به آنان رسد [به پیامبر اسلام] می گویند: از ناحیه توست. بگو: همه اینها از سوی خداست. این گروه را چه شده که نمی خواهند [ معارف الهیّه وحقایق را ] بفهمند؟!

سوره نساء ، آیات 77 -78


در شان نزول آیه 77 سوره نساء نقل شده است که جمعی از مسلمانان هنگامی که در مکه بودند فشار و آزار شدید مشرکان قرار داشتند، خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و گفتند: ما قبل از اسلام ، عزیز و محترم بودیم اما وضع ما پس از اسلام دگرگون شد. آن عزت و احترام را از دست داده ایم و همواره مورد آزار دشمنان قرار داریم. اگر اجازه دهید، با دشمن می جنگیم تا عزت خود را باز یابیم. آن روز پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:"من فعلا مامور به مبارزه نیستم" ، ولی هنگامی که مسلمانان به مدینه آمدند و زمینه برای مبارزه مسلحانه آماده شد و دستور جهاد نازل گردید، بعضی از آن افراد داغ و آتشین ، از شرکت در میدان جهاد مسامحه کردند و از آن جوش و حرارت خبری نبود. این آیه نازل شد و برای تشجیع مسلمانان و ملامت افراد مسامحه کار ، حقایقی را بیان کرد.

قرآن حکیم به نقل از جلد چهارم تفسیر نمونه


پی نوشت:

اگر آیه "فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ" سخن خداوند سبحان نبود و هر روز شیعه ، روز کسب آمادگی و تمرین برای عصر ظهور ، این پی نوشت را نمی نوشتم. اما حالا که هست می نویسم ...

رسیده بود خدمت امام خمینی ره . امام آن روزها در نجف در تبعید بود. چند روز طول کشید تا امام اجازه ملاقات به او بدهد، آن هم به خاطر توصیه نامه آیت الله طالقانی. آمد ، حرف هایش را زد. امام مخالفت کردند، گفتند نکنید، وارد مبارزه مسلحانه نشوید، حالا وقتش نیست، خودتان را به کشتن می دهید. گوش نکردند، سلاح برداشتند. قرار بود علیه استبداد بجنگند اما کم کم سمت لوله سلاح تغییر کرد. اول سمت امثال شریف واقفی ها گرفته شد بعد مردم کوچه و بازار و بعدتر سر از استخبارات عراق در آوردند و خدا می داند چند رزمنده ایرانی و چند شیعه عراقی زیر شکنجه هایشان آسمانی شدند. بله ، گروهک منافقین را می گویم.

سالهای تبعید امام گذشت. انقلاب پیروز شد. تمام دنیای استکبار ایستادند پشت یک مهره برای حمله نظامی به ایران، صدام. امام فرمان جهاد داد، ملت از پیر و جوان پای کار آمد، وسط میدان. اما آقایان چه کردند. تا بنی صدر بود هر روز یک نطق علیه اسلام و امام و نیروهای انقلاب. هر روز یک بلوا. تئوری نظامی هم داشت البته، زمین میدهیم زمان میخریم. هر چه گفتند خوزستان تمامش دشت است، چقدر زمین بدهیم ، دشت را چطور میخواهی پس بگیری؟ به گوشش نرفت. آخر هم وقتی خیانت هایش برملا شد ، لباس زنانه پوشید و از کشور گریخت.

دولت مکتبی رجایی تنها دو ماه پس از تشکیلش ، با مهر شهادت و مظلومیت جاودانه شد. از دولت بعد چه بگویم. از قهر نخست وزیر ، ناسازگاری اش با رئیس جمهور، از عدم اختصاص بودجه به جنگ ، از چه. همینقدر بس که در تمام سال های دفاع مقدس بودجه جنگ هرگز به 20% نرسید.

بگذریم. آقایان پس از آزادسازی خرمشهر - با وجود آن حجم از خاک در تصرف دشمن مانده- زمزمه صلح و آتش بس شد ورد زبانشان، آنقدر کارشکنی کردند تا شد آنچه شد. و چه خوب گفت سید مرتضی آوینی که "از هر طریق که راه بسپاری، کار را به قطعنامه 598 می کشانند". آن روزها کسی نپرسید شما که عشق مذاکره بودید نتیجه پذیرش قطعنامه چه شد؟ نتیجه مذاکرات الجزایرتان چه شد؟ مفادش اجرا شد؟ توانستید با زبان مذاکره حق ملت را بگیرید یا باز دشمن سرتان را کلاه گذاشت.

بگذریم. الجزایر گذشت، برای هشدارهای ناتوی فرهنگی یک گوش شان شد در ، دیگری دروازه. فرمان هشت ماده ای رهبری پیرامون جلوگیری از فساد اقتصادی به بایگانی ها پیوست. عهدنامه تهران و سعدآباد، سند ننگین خفت و خواری آقایان هم گذشت. ژنو و لوزان و وین هم می گذرد.

اینها حال پای جنگ اقتصادی ایستادن هم ندارند. دلشان خوش است به واردات و سود دلالی. پای جنگ نرم فرهنگی که حرفش را هم نزن. شعارشان این است که مردم را به زور به بهشت نمی شود برد. نمی دانم کسی پرسید "به جهنم چطور؟" یا نه!

بگذریم. روزگار می گذرد و تاریخ تکرار می شد. چون ما مردم هنوز با نفاق ته دلمان کنار نیامده ایم. اسلام را میخواهیم برای نان و نام خودمان و ایل و طایفه مان و بس.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۰۵:۱۹
آبجی خانوم

   

 

 


شب جمعه ست

یادی کنیم از مهمانان خوان کرم سیدالشهدا

ولو با ذکر یک صلوات

+

پدرهاشان سربازان و فرماندهان و سرداران جنگ سخت بودند

از جان گذشتند

ما سربازان و فرماندهان جنگ نرم ، جنگ اقتصاد و فرهنگ و علم

چه می کنیم ؟

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۰۱:۲۴
آبجی خانوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً

پس چنین نیست (که آنها ایمان داشته باشند)، سوگند به پروردگارت که آنها ایمان نمی آورند تا آن گاه که تو را در آنچه میان خود اختلاف دارند داور سازند ، سپس در نفس خویش هیچ تنگی و ناراحتی نسبت به آنچه تو حکم داده ای نیابند و کاملا تسلیم گردند.

سوره نساء ، آیه 65


از امام صادق علیه السلام روایت شده است که " اگر مردمی خدا را بپرستند و شریکی برای او نگیرند و نماز را به پا دارند و زکات بدهند و حج خانه خدا کنند و روزه ماه رمضان را بگیرند ولی در کاری که خدا یا رسول صلی الله علیه و آله کرده، چون و چرا کنند (یعنی بگویند چرا چنین و چنان کرده است، اگر خلاف این را می کرد بهتر بود) یا این چون و چرا در دلشان باشد (و به زبان نیاورند)، به همین مقدار مشرک شده اند". آنگاه امام آیه 65 سوره نساء را تلاوت کرد و سپس فرمود:" بر شما باد به تسلیم شدن (در برابر خدا و پیامبر)".

قرآن حکیم به نقل از جلد چهارم تفسیر المیزان


پی نوشت:

1. مجددا "وَ یَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض" نباشیم

2. سر ارادت ما و آستان حضرت دوست . چشم

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۰۴:۳۹
آبجی خانوم
مصنوعی ، مصنوعی ست
خود گول زن است
حالا می خواهد شادی ماحصل از ساز و آواز حرام در خانه همسایه باشد
یا هفده ساعت روزه داری و تشنگی و گرسنگی کشیدن بی معرفت من
مصنوعی، مصنوعی ست
خود گول زن است ، بدلی ست

پی نوشت:
حمدا لله شکرا لله
۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۲۱:۳۳
آبجی خانوم

از وسط گذشته های فراموش شده

یکهو پرید بیرون و گفت منو یادت هست

یکم فکر کردم اومدم بگم نه، که دیدم آشناست

دوباره فکر کردم دیدم ، عه اینکه بعد چهارم خودمونه

چه روزگاری داشتیم، چه مستندهایی میدیدیم، چه بحث هایی میکردیم

به قول شاعر یاد باد آن روزگاران یاد باد


پ ن:

1. چه چیزایی یاد آدم میاد یهویی! (یهویی یهویی هم نیست، وسط بعد چهارمه). چی کشید معلم فیزیک دبیرستانمون از دستم!

3. الان میخواید بگید بعد چهارم چیه؟

سه بعد اصلی رو که بلدید، طول عرض ارتفاع. بعد چهارم میشه تلاقی فضا زمان. ی بعد پنج هم هست که انرژی هست .

+این فیلم شاید توضیح خوبی باشه ، البته یکم دورش تند هست. اسلاید اسلاید نگهش دارید و با دقت بخونید.

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۷
آبجی خانوم
اخبار مراسم شب قدر پشت سر هم میرسند
خدا قبول کند
اما
بعضیهاشان برایم مصداق بارز سخن آن مورخ است که نوشت
شمر رادیدم که سر حسین بن علی (علیه السلام) را سوی فلانی گرفت وگفت بگیر که نماز عصرم دارد قضا میشود.


استاد قنبری میگفت یزید هم برای تطهیر وجهه اش و سرپوش عملش، براى سیدالشهدا سوگواری و کاخ را سیاه پوش کرد. اما سوگواری یزید کجا و سوگواری اسرای خرابه شام کجا ...
۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۰
آبجی خانوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّی بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدیثاً

در آن روز کسانی که کفر ورزیده اند و از رسول نافرمانی کرده اند ، آرزو می کنند که: ای کاش با زمین یکسان می شدند. و از خدا هیچ سخنی را [که در دنیا درباره قرآن و پیامبر به باطل و ناروا می گفتند] پوشیده نمی توانند داشت.

سوره نساء ، آیه 42


معنای عصیان بر رسول، نافرمانی از دستورات رسول خداست ،دستوراتی که از مقام ولایت آن جناب صادر می شود و نافرمانی خدای تعالی دراحکام شریعت می باشد و (لو تسوی بهم الارض)  از مردن به معنای باطل الوجود شدن و هیچ و پوچ گشتن است ،نظیر جمله: «و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا»(نبأ/40)، چون آنها در پیشگاه الهی حاضرند و اعمالشان درنزد خدا آشکار است ،همچنین گواهان اعمال و اعضای بدنشان و ملائکه و نبیین و غیر آنان همه برعلیه آنهاشهادت می دهند ،پس آرزو می کنند ای کاش نیست و نابود می شدند وامر خدا را نافرمانی نمی کردند ،و پیام او را کتمان نمی نمودند.
امیرالمؤمنین علیه ‏السلام در خطبه ‏ای که اوضاع وحشتناک روز قیامت را توصیف می‏کرد فرمود: آن روز بر دهن‏ ها مهر می‏زنند، دیگر کسی سخن نمی‏گوید، بلکه دستها به سخن در می آیند، پاها خود شهادت می‏دهند، پوست‏های بدن سخن می‏گویند، که در دنیا چه کردند، در نتیجه «لا یکتمون الله حدیثا» هیچ کس نمی‏تواند جریانی را از خدای تعالی پنهان بدارد.
ترجمه تفسیر المیزان


پی نوشت :

ترسناکه، خیلی هم ترسناکه.

عظمت یک رعد و برق رو نمیتونیم تحمل کنیم، وقایع قیامت و دفتر اعمال و حساب و کتاب به جای خود.

اما بیشتر از ترس، عاشقانه ست. مخلوق نافرمانی که بندگی و عاشقی نکرده دلش میخواد خاک میشد ولی پیش معبودش رسوا نمیشد.

انگار تازه فهمیده بساط عشق و عاشقی ای هم بوده ولی دیر فهمیده. کاش دیر نفهمیم . کاش تا وقت هست عاشقی کنیم. کاش رسوای عشق باشیم نه رسوای بی وفایی و سرکشی .

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۰۴:۴۵
آبجی خانوم