... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

کیبورد فرسایی های آبجی خانوم

... خُسر ...

پرسیدم کجا بودی؟
گفت رفته بودم پیش حاج آقا
من گمان کردم کسی از آقایان را دیده و مشغول بازی و صحبت شده
پرسیدم خب حاج آقا چی می‌گفت؟
گفت: «من دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟ او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را می‌دهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم. من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتی اش را بخر...»
آنجا به این حرف‌های نهال خندیدم
وقتی برگشتیم خانه دوستانم تماس گرفتند و گفتند عکس های نهال در اینترنت منتشر شده که دارد با مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و ایشان هم می‌خندند.
آنجا تازه فهمیدم که ماجرای کلاه صورتی جزئیات گفتگوی نهال با ایشان است.
عکس آقا را به نهال نشان دادم و گفتم از این حاج آقا کلاه صورتی خواستی؟ که تایید کرد و دوباره همان ماجرا را برایم تعریف کرد.

*

"اگر مجنون ...
... دل شوریده ای داشت

دل لیلی ...
... از او شوریده تـر بـــی"

تصویر: l1l.ir/751
متن: l1l.ir/7d7

آخرین نظرات
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۱۳:۱۵ - دچارِ فیش‌نگار
    :)
  • ۱۵ آبان ۰۰، ۰۹:۲۵ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    عجب
پیوندهای روزانه

۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دولت تدبیر و امید» ثبت شده است

" صاحب کارخانجات بیسکوئیت تینا در خاطراتش آورده است:

یک کارخانه شکلات سازی سوئیسی گاهی به دلیل ایراد دستگاه هایش در خط تولید، بسته بندی خالی رد می کرده، بدون اینکه در داخل بسته شکلات بگذارد و همین بسته های خالی احتمالی، باعث نارضایتی مشتریان می شده است. مسئولان این کارخانه سوئیسی آمدند کلی تحقیق کردند و دست آخر پس از حدود یک و نیم میلیون دلار هزینه، به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه نوعی وسیله لیزری بگذارند که بسته بندی های خالی را به طور اتوماتیک شناسایی کند و بردارد.

با شنیدن این خبر نگران شدم. چون دستگاه ما هم مشابه همان کارخانه شکلات سازی، ساخت همان شرکت سوئیسی بود، دستور تحقیق دادم، بعد از یک هفته سرپرست ماشین ها آمد و گفت: بله درست است، در دستگاه های ما هم چنین ایرادی دیده شده و حتی ممکن است چنین محصولاتی به بازار هم راه پیدا کرده باشد. نگرانی ام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسه هیئت مدیره روی موضوع بحث کنیم. می خواستم نظر هیئت مدیره را در مورد یک و نیم میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم.

فردای آن روز با اعضای هیئت مدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلو میز ماشین قرار دارد. از کارگر ساده بالا سر ماشین پرسیدم: این برای چه است؟ گفت: ماشین گاهی بسته خالی میزنه. من هم این پنکه را که تو انبار بود آوردم، گذاشتم سر راه دستگاه که بسته های خالی از شکلات را با باد پرت کنه بیرون.

نگاهی به هیئت مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده بود. به کارگر خلاق که ما را از شر٬ یک و نیم میلیون دلار، خرج اضافی رهانیده بود٬ یک تشویق نامه به اضافه یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم.

به ذهن خلاق خود ایمان داشته باشید ... "


یکی دو هفته پیش بود که یکی از دوستان این متن رو فرستاد. اول یاد تجربیاتی که استادم از محیط کاریش تعریف می کرد افتادم. و بعد رفتم دنبال اسم کارخونه گشتم که ببینیم واقعی بوده یا نه که دیدم بیسکوئیت تینا همون شرکت دادلی هست که کارخونه ش تو شیراز هست و دفترش در تهران.

گذشت تا امروز که دیدم جناب رئیس جمهور در مراسم روز معلم گفتند :

"ما چگونه می‌ خواهیم امروز به علم جهانی دسترسی داشته باشیم؟ ... امروز شما ببینید در شبه قاره هند به خاطر اینکه این جمعیت عظیم به زبان انگلیسی تقریبا مسلط هستند شما ببینید که در IT چه کارهایی انجام داده‌ اند و چه شغل بزرگی را این شبه قاره به دست آورده است، ما باید زبانی را یاد دهیم که در کنارش علم، راحت‌ تر به دست آید و شغل بیشتر برای نسل جوان آینده به وجود بیاورد و ارتباط اقتصادی ما را با دنیا تسهیل کند."

نمیدونم اون کارگر ساده چند کلمه انگلیسی بلد بوده ولی یقینا به پای رئیس و سرپرست و اعضای هیئت مدیره نمی رسیده.

کاش همین قدر که مسئولین آموزش پرورش در این سال ها روی اموزش انگلیسی در مدارس ابتدایی اصرار دارند ، روی پرورش خلاقیت و اعتماد به نفس دانش آموز ها هم توجه می کردند تا این میزان جوون بیکار منتظر شغل دولتی و این میزان دختر و پسر نوجوون در گیر بالا پایین بودن سر بینی و کلفتی و نازکی ابرو نداشتیم.

کاش روی گزینش معلم های دینی بچه ها دقت داشتند که بنیان اعتقادات بچه های مردم رو با نظریات و فتاوای شاذ من در آوردی شون به باد ندند.

و خیلی کاش های دیگه.


پی نوشت :

نمیخوام فکر کنم که آقایون مسئول باز خودشون رو به نفهمیدن زدند در رابطه با تذکرات پدر : +زبان علم که فقط انگلیسى نیست

نمیخوام فکر کنم به اینکه جوون هایی که در صنایع هسته ای و صنایع فضایی اون کارهای بزرگ رو با تکیه بر تلاش و توانایی خودشون و بی منت اجنبی به ثمر رسوندند الان کجا هستند و با توجه به قراردادهای جدید بسته شده با شرکت های خارجی ، به زودی جوون هایی خلاقمون در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی هم به جمع دو گروه قبل می پیوندند.

اصلا نمیخوام فکر کنم بچه مسلمون هایی به جای یاد گرفتن لفظ شریف "لا اله الا الله" تو سه سالگی ، از دو سالگی توسط والدینشون تو کلاس زبان ثبت نام میشن و وقتی میگم برای خاله شعر بخون ، شعر دنسینگ و همون چیزهایی رو تحویلم میدن که تو هفده سالگی بالاخره من رو از کلاس زبان فراری داد ، پس فردا چه سرنوشتی در انتظارشونه.

نمیخوام فکر کنم

و

چقدر هم که در این نخواستن توانا هستم ...

+

لینک مرتبط شاید : اینگلیش گر بگویی دوست میدارمت ...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۰۰
آبجی خانوم

سر سفره شام نشستیم و صدای اخبار پخش میشه. مجری بخشی از صحبت های آقا در مورد لزوم برنامه سازی برای نوجون ها رو میخونه و من یاد عصرهای پاییزی ای میفتم که مسیر تا خونه رو تقریبا میدویدم تا به سریال سیمرغ که ساعت شش تو بخش برنامه نوجوان پخش میشد برسم. همون سالها که کم کم ریشه معلم پرورشی از مدارس زده شد و حالا هم که وسط کلاس رقص و زبان و موسیقی دیگه نیازی به معلم پرورشی احساس نمیشه.

صدای آقا میاد که میگن :

"قدرت فقط به سلاح نیست؛ مهم‌ ترین ابزار قدرت و مهم‌ ترین عنصر قدرت‌ ساز، علم و شخصیّت ملّى است. شخصیّت افراد، ایستادگى، هویّت، هویّت انقلابى؛ اینها است که قدرت می سازد. ایمان، به ملّت ما قدرت داد، انقلاب، به ملّت ما قدرت داد. وقتى قدرت داشته باشید و دشمن ببیند قدرت شما را، ناچار عقب‌ نشینى خواهد کرد؛ وقتى ما در مقابل دشمن از نشان دادن و عرضه کردن مبانى و عناصر قدرت خودمان اجتناب کنیم، پرهیز کنیم، بترسیم، ملاحظه کنیم، دشمن پُررو می شود. اینکه امروز شما مى‌ بینید دشمنان حرف هاى بزرگ‌ تر از دهان خودشان می زنند، همه‌ اش قابل پاسخگویى است از سوى ملّت ایران. مى‌ نشینند طرّاحى می کنند که ایران باید در خلیج‌ فارس رزمایش نظامى نداشته باشد؛ چه غلط هاى عجیب‌ غریبى! او از آن طرف دنیا مى‌ آید اینجا رزمایش راه مى‌ اندازد؛ شما اینجا چه‌ کار می کنید؟ خب بروید در همان خلیج خوکها ؛ بروید آنجا ها و هر جا میخواهید رزمایش کنید. در خلیج‌ فارس شما چه‌ کار می کنید؟ خلیج‌ فارس خانه‌ ى ما است. خلیج‌ فارس جاى حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیج‌ فارس به‌ اضافه‌ ى سواحل زیادى از دریاى عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند."

+ بیانات آقا در دیدار معلمان و فرهنگیان

به آبجی کوچیکه میگم "کنایه آقا رو متوجه شدی! دهه شصت میلادی سیا 1500 تا تبعیدی کوبایی ضد کاسترو رو مسلح میکنه تو خلیج خوک ها پیاده میکنه که برن علیه کاسترو کودتا کنند ولی کاسترو میفهمه و ظرف 48 ساعت دستگیرشون میکنه و بعدشم اعدام میشن" و فکر میکنم به اینکه دولتمردان و مسئولین هم کنایه جمله های اول این بخش رو گرفتند یا نه ، که خانم مادر در حالی که زیرنویس تلویزیون رو میخونه میگه "مجلس آغاز امامت امام زمان (عج) رو هم تعطیل کردن! دیگه چقدر تعطیلی آخه، کم تعطیلی داریم". سر بر میگردونم سمت تلویزیون. اون جماعت که میخواستن امام رو استیضاح کنند ، این جماعت هم احتمالا امام که ظهور کنه میگن بذارید حالا امروز رو به خاطر ظهور شما تعطیل کنیم از فردا ی فکری برا قیام می کنیم.

بابا میگه بدرالدین شبکه خبر داره صحبت میکنه. آبجی کوچیکه شبکه رو عوض می کنه . بدرالدین داره از نقش رسانه های یهود در ترویج فساد در کشورهای جهان میگه. رسانه، همون چیزی که امروز آقا هم بهش اشاره کرد. میخوام بگم خدا حفظت کنه که مترجم جمله بعدش رو ترجمه میکنه :

"به قرآن روی کنیم ، تبیانی که باطلی در آن وارد نشده. بعضی یادشان بیاید که نسبت به خدا و مردم و خودشان مسئول اند"

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۳۶
آبجی خانوم

امروز یک سد بزرگ پیش پای ملت و کارگران ما با تلاش دیپلمات های ما برداشته شد و برجام راه را برای حرکت به سمت تعالی ملت باز کرد. آن وقت که ما می گفتیم پای میز مذاکرات می توان مشکل را حل کرد، بدبین ها و بدگمان ها می گفتند امکان پذیر نیست. آن روز که توانستیم با شش قدرت جهانی به توافق برسیم بازهم بدبینها و بدگمان ها گفتند درست است که به توافق رسیدید اما این توافق قابل اجرا نیست و آن روز که به روز اجرای برجام رسیدیم بازهم بدبین ها و بدگمان ها گفتند که به آنچه به شما وعده داده اند عمل نخواهند کرد و شما در این مذاکرات به موفقیت نرسیدید. چرا کار یک ملت بزرگ را کوچک نشان می دهید؟ این کار،کار دولت نیست بلکه کار ملت بزرگ، قدرتمند و مقاوم است و کاری است که توسط همه مردم، هدایتهای مقام معظم رهبری  و حمایت های مردم عزیز صورت گرفت .

+رئیس جمهور در مراسم روز کارگر

پی نوشت:

1. بنظرم دکتر روحانی اول یک جلسه ای با جنابان سیف و صالحی و عراقچی و ظریف بذارند ، همدیگه رو توجیح کنند بعد بیان پشت میکروفون از موفقیت های این سند تو خالی ( به قول جناب ظریف البته) سخن بگن. با تشکر

2. سال 92 یکی از مسئولین کشوری رو دعوت کردیم دانشگاه. بعد از برنامه جلسه خصوصی باهاشون داشتیم ، اونجا در تمجید از جناب ظریف فرمودند که دکتر گفتن مو به مو مطالب رو با آقا مطرح میکنم و کسب اجازه میکنم. یک چند وقتی گذشت و گویا این توجیح آقایون به رهبری اطلاع داده شد و آقا در دیدار علنی که فیلمش هم از صدا و سیما پخش شد گفتند که من در جزئیات دخالت نمیکنم. دوباره چند وقت گذشت ، بعد از توافق ژنو جناب خرم رفت تو یکی از دانشگاه ها گفت بند بند این توافق رو قبل از اینکه دکتر امضا کنند آقا تایید کردند. حالا بماند که ژنو و لوزان و وین هم گذشت. ولی میشه آقایون بفرمایند این گل سر سبد برجام که زدند به سر مبارک چه طوری با هدایت و تایید رهبری امضاء شده که بعد از مصوبه مجلس ، آقا با 28 نکته مشروطش کردند ( بماند که چقدر هم گوش کردند). با این تخته گازی که میرند دور نیست روزی هم که همین جماعت بنفش بگن برجام تقصیر رهبری بود .

3. گویا جناب روحانی یک جمله دیگه هم فرمودند که " می گویند ما در سایه تحریم زندگی خوبی داشتیم، چرا زندگی خوب ما را برهم زدید".

عرض کنم خدمتشون شما که الحمدلله تو این تحریم ها هم خونه میلیاردی تون به راه بوده و هست و هم فرزند دلبندتون تو اروپا به زندگیشون رسیدند. سفر عیدانه کیش تون هم که سر جاش هست الحمدلله. پس وقتی تحریم مال ما و امثال ماست ، سختیش هم ما تحمل میکنیم و پای حرف و اعتقادمون هم نون که هیچ، جون میدیم ، پس خواهشا لطفا شما ... خب الان من چی بگم به این بشر . لطفا شما یک لیوان آب میل کن.


بعدا نوشت :

هیس ! کارگران مشغول استراحتند

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۳۶
آبجی خانوم

امروز که +نامه جناب ظریف به بان کی مون رو خوندم حقیقتا دلم براشون سوخت.(این میزان مهر و محبت دل رحمی از من!!!). بنده خدا آخرش رفت به سازمان ملل شکایت کرد. به قول خودش گویا بعد عمری تازه احترامش رو نسبت به عدالت دستگاه قضایی آمریکا از دست داده. و البته گویا اعتراضات ایمیلی جناب عراقچی کار به جایی نبرد و آخرش مجبور شدند شکایت رو ببرند در خونه مترسک ِ کدخدا. حالا بماند که آخرشم نفهمیدیم چرا وقتی خود جناب ظریف گفت روزی دو سه بار با جان کری تلفنی صحبت میکنه ، این آقای عراقچی اینقدر اصرار به ایمیل زدن داشت. خب سید ، حالا که روابط اینقدر گرمابه و گلستان هست میذاشتی تلفنی حل و فصل کنند دیگه. آها ، ببخشید . الان یادم اومد روابط اونقدر هم گرمابه و گلستان نیست چون دیدار حضوری و خصوصی و این حرفا هم چاره ساز نبوده.

به هر حال میگفتم. امروز کلی دلم برای جناب ظریف سوخت. طفلکی حتی نمیتونه به کمیسیون برجام شکایت کنه. چون طبق همون سندی که خود آقایون سرداران دیپلماسی لبخند امضاء کردند، حداکثر 65 روز بعد شکایت ایران، بساط برجام بسته میشه و همون چهار تا تحریم برداشته شده هم بر میگرده. اونوقته که بنده خدا از یک طرف باید بد و بیراه حامیای سبز و بنفشش رو بشنوه و از یک طرف چوب توبیخ من و امثال من رو که مدام تذکرات آقا و اساتیدمون رو و بند های تایید مشروط برجام رو میکوبیم بر سرشون که مگه نگفتیم اینا غیر قابل اعتمادند ، حالا با این سانتریفیوژهای به باد رفته و اورانیوم های از دست رفته و قلب در آورده سیمان پر شده راکتور اراک چه غلطی میخواید بکنید. طفلک! خدا بهش رحم کنه و خودش گره از کار مسلمین باز کنه.


اصل نوشت :

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد ، مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو : «تنها هدایتِ خداست که هدایت [واقعی] است». و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود. (120 بقره)

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۱۹
آبجی خانوم
داشتم صحبت های آقا در جمع کارگران رو گوش میکردم که یادم افتاد امروز سالگرد حاج عبدالله والی هم بود.
واقعا خوشا به حال امام.
یک بار گفت به داد بشاگرد برسید، حاج عبدالله آنچنان لبیکی گفت که در تاریخ ماندگار شد. 
امام یک بار گفت به سوی پاوه برید و غائله رو ختم کنید و رفتند غائله ختم شد.
امام یک بار گفت حصر آبادان باید شکسته شود و شکسته شد.
امام یک بار گفت من اگر بودم ناوهای امریکایی رو میزدم و نادر مهدوی ها زدند.
اما آقا بیست ساله از جنگ نرم میگه، از اقتصاد بدون نفت میگه، از فرهنگ میگه، از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت غیر وابسته به توسعه غربی میگه اما انگار نه انگار. و اونقدر این بی مسئولیتی ها در پوست و گوشت جنابان رخنه کرده که بعضی خیال میکنند مسئول آسفالت جلو درب خونشون هم شخص رهبریه. بی تعارف خاک بر سر من و امثال من که فقط بلدیم حرف بزنیم.
پی نوشت:
+بیانات امروز آقا به مناسبت روز کارگر
+دیدار خانواده مرحوم حاج عبدالله والی
+امام فرمود بشاگرد الان بر شما واجب است
+با دکتر جهاد در بشاگرد : مستندی از شهید آوینی ساخته 1359
۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۶
آبجی خانوم
به نظرم این ساعت یک دقیقه و 30 ثانیه از زمان درست جلوتر است و فکر می کنم این مشکل نیز به گردن دولت قبلی است! "

خدا وکیلی بعد از یک هفته توهین شنیدن هم زمان از اعتدالیون و مشاییون، روحم شاد شد با این حرف جناب اژه ای.
و البته به یقین این توهین شنیدن های دو جانبه تا انتخابات 96 ادامه داره

پی نوشت:
+گزارش خبری واکنش دولت به غارت 2 میلیارد دلاری آمریکا
+سیف: بی احتیاطی دولت قبل ...
+جهانگیری: با بی تدبیری دولت قبل ...
+عراقچی: بی احتیاطی دولت قبل ...
+کواکبیان: بی تدبیری دولت قبل ...
+ظریف: متاسفانه بی احتیاطی شده ...
+الف: پاسکاری مقصر حراج دو میلیارد دلاری اموال ایران
+مهدی محمدی: اگر اشتباه بود چرا دولت روحانی آن را تکرار کرد

بعدا نوشت:
پدر اومده برای نهار و داره از اخبار صحبت جناب ظریف رو گوش میده، یکم در مورد واکنش ها صحبت میکنیم. پدر معتقده نظر من در مورد دروغ هایی که این جماعت کلید سر توافق گفتند به نوعی تکفیر هست، و من معتقدم نظر پدر مورد اینکه اینها دروغ نمیگند بلکه راستش رو نمیگند یک نوع تطهیر (از اون دست تطهیرهای پدرانه ای که آقا داره) هست. آخرشم میگه" به اصطلاح تحصیل کرده های دور و برت رو نگاه کن ببین چجوری صحبت میکنند ، اینا هم مثل اونا. خانم دکتر ... اومده مغازه کیهان رو دیده میگه من میدونم شما مسلمانید ولی ..." . میگم "حتما گفته ولی چرا این نامسلمون ها رو میخونید".
دیگه داشتیم از خنده غش میرفتیم که مادر اومد متفرقمون کرد که تجمع بی جا مانع کسب است و از این حرفا. میریم که مجددا به خوندن مدیریت استراتژیکمون ادامه بدیم.
۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۳۳
آبجی خانوم
دارم به تربچه های روی سفره نگاه می کنم که مجری خبر اعلام کرد: زنگنه از افزایش یک میلیون بشکه ای تولید نفت پس از برجام و تلاش برای رسیدن به سهمیه قبل از تحریمها خبر داد.

منتظرید ـ آره ارواح برجام ـ نثار کنم؟!
اشتباه میکنید
درسته الان آقایون دارن نفت رو به قیمت آب معدنی میفروشن ولی تو دولت قبل هم با میانگین بشکه ای 70دلار به این تفکر "بچه پول داری ملی" معترض بودیم.

پی نوشت :
+ اقتصاد بدون نفت ، توصیه بر زمین مانده رهبری در 22 سال گذشته ...
۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۲۰
آبجی خانوم
تلویزیون رو روشن میکنم. صدای فلش دوربین و تصویر دست دادن و خنده مستانه همیشگی با گرگها روی صفحه نقش میبنده و مجری خبر ادامه مذاکرات پیرامون رفع موانع اجرای برجام رو اعلام میکنه.
یاد جمله چند روز پیش رئیس جمهور می افتم که گفته بود "کجا رفت تعصب ملی و غیرت دینی؟"
میام ی ـ آره ارواح برجام ـ ی نثار کنم که مامان خانم از سر سفره پیش دستی میکنه و میگه:
خاک تی سر میانه! هینه آرزو داشتیدی؟
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۲۱
آبجی خانوم
مامان خانم از تو آشپزخونه میگه نمیخواید بزنید اخبار.
تلویزیونو روشن میکنم: اوباما در ریاض گفت توافق به معنی نادیده گرفتن اقدامات بی ثبات کننده ایران در منطقه نیست.
مجددا ی ـ آره ارواح برجام ـ ی نثار میکنم.
اردیبهشت94 وسط حمله سعودیا به یمن هم همین رو گفت و ایضا مهر94 وقتی ترکیه برای داعش سلاح فرستاد.
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۳
آبجی خانوم

در هشت سال گذشته، برخی به بهانه دور زدن تحریم‌ها نفت را از وزارت نفت دریافت می‌کردند و خود، آن را در بازارهای جهانی می‌فروختند که پول بسیاری از محل این فروش‌ها، به خزانه دولت واریز نشد. طبیعی است که اگر ما نیز جای چنین افرادی باشیم، همچنان تلاش می‌کنیم نسبت به اجرای برجام کارشکنی کنیم یا دستاوردهای آن را زیر سوال ببریم.

+ علی مطهری در گفتگو با ایران

***

دیروز اومده بود واسه نماز مغرب.

از پشت سیستم بلد شدم رفتم سمت در اتاق گفتم بابا علامه عسکری ...

نذاشت حرفم تموم بشه. گفت "وایسا وایسا میام" و رفت سمت اتاقش.

برگشتم سمت سیستم که دیدم اومد تو اتاقم و روزنامه رو گرفت سمتم و گفت "اینو بخون مطالبش مهمه. علامه عسکری چی؟"

گفتم کتاب سقیفه علامه عسکری رو داری؟ خوندی؟

+ سقیفه رو نه ولی 150 صحابه ساختگی همین جا هست

- نقش ائمه در احیاء دین ...

+ اونم هست ، همون چند جلدی کوچیکا

و رفت برای نماز

روزنامه رو باز میکنم، کیهان سه شنبه ست با تیتری از صحبت های ظریف و سیف، " دستاورد تقریبا هیچ برجام"

وقتی روزنامه رو داد دستم زمختی دستش رو حس کردم ولی یادم رفت دستهاش رو بو کنم!

حیف شد ، اگه بازم بوی نفت و تینر میداد بهش میگفتم "پس نفتا رو خودت بالا کشیدی بابا" و بعدشم صحبت علی مطهری رو بهش میگفتم تا باز با خنده بگه ولشون کن بذار بگن.

پونزده سال پیش هم همین رو گفت. اون موقع هنوز ی معلم بود ، نه ی معلم بازنشسته که نجار شده باشه. اون روز هم که با ناراحتی از مدرسه برگشتم وقتی بهش گفتم همکلاسی هام گفتن "رفتین راهپیمایی 22 بهمن چقدر به بابات دادن"خندید و گفت "ولشون کن بذار بگن".

۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۴
آبجی خانوم